Europe History Quotes

Quotes tagged as "europe-history" Showing 1-13 of 13
Henri Troyat
“در اینجا، او کاترین را از اینکه غرق تجمل و خوشگذرانی شده سرزنش می کند و می گوید:(( شما دیگر جز به زر و زیور و آرایش نمی اندیشید. به طبیعت اصیل خود برگردید. نبوغ شما برای کارهای بزرگ زاده شده در حالی که شما آن را در این بچه بازی ها تلف می کنید. شرط می بندم که از وقتی که وارد روسیه شده اید کتابی به دست نگرفته اید!)) و از او قول می گیرد که هر چه زودتر کتاب های: زندگی سیسرون،پلوتارک و ملاحظاتی درباره ی علل عظمت و سقوط رومی ها اثر منتسکیو را مطالعه کند.”
Henri Troyat, Catherine the Great

Pierre Briant
“امروزه، هنوز هم می شود گورستانی را دید که تو و پدرت خاطره ی افتخارآمیز دموکراسی را آنجا به خاک سپردید. حقیقت این است که شما هرگز فکر نکردید خود را از پشتیبانی دولت شهرها محروم دارید، و واقعیت ناشی از این شکست سختی که به نیروهای متحد یونان وارد آوردید پیچیده تر و گویا تر از یک اعلامیه ی ساده ی فوت بود.”
Pierre Briant, نامه‌ی سرگشاده به اسکندر کبیر

Pierre Briant
“شوش، تخت جمشید (که هر دو به دست کاوشگران- باستان شناسان ما از زیر خاک بیرون آمدند)، پاسارگاد(که آرامگاه کورش همچنان آنجا پابرجاست)، هگمتانه(که تنها نشانه هایی پراکنده از کاخ های باشکوهش بر جای مانده) یا سمرقند (که به تازگی باز هم دیوارهای کاخ هخامنشی اش که تو در آن اقامت گزیدی کشف شده). من بارها و بارها در محل با همکارانم صحبت کرده ام که، با احتیاط و روشمند، زمین را به جستجوی امپراتوری ها و شهرها و لشکرکشی ها و مردمان گذشته می کاوند. باید به تو بگویم که نشانه های ملموس و روشنی از عبور تو ندیده اند مگر خاکسترهای کاخ های شاهنشاهان در صحن تخت جمشید- چیزی که اصلا به نفع تو نیست.”
Pierre Briant, نامه‌ی سرگشاده به اسکندر کبیر

Pierre Briant
“چقدر دوست داشتیم برای تو هم همان اتفاقی می افتاد که برای پیشینیان پارسی ات افتاد، یا بهتر است بگوییم برای تاریخ نویسان امپراتوری شان، یعنی این اتفاق که بخشی از بایگانی آن در تخت جمشید پیدا شد- ده ها هزار لوح گلی. در نتیجه، امروز می توان تاریخ پارسیان (دست کم بخشی از آن) را بازساخت بی آنکه در مقدمه نیازی به نام بردن از هزاران تفسیر بسیار زیرکانه ای باشد که از زمان پدرانت درباره ی کتاب های هرودوتوس نوشته شده است، و بی آنکه حس گناهی به انسان دست دهد.”
Pierre Briant, نامه‌ی سرگشاده به اسکندر کبیر

Pierre Briant
“اگر مشاورانت قادر بودند نوشته های شاهی حک شده بر دیوار جنوبی ایوان تخت جمشید را که جلو چشم بود بخوانند و برایت تفسیر کنند، می فهمیدی که سرزمین پارس و ملت پارسی، در همه ی دوران ها، روابط ممتازی با سلسله ی شاهی داشته اند. دفاع از (( سرزمین پارس)) در برابر ((لشکر دشمن و خشکسالی و دروغ)) رسالتی بود که داریوش بزرگ برای کسی تعیین می کرد که پیش از آنکه (( شاه بزرگ)) و (( شاه شاهان)) باشد، (( پارسی بود و فرزند پارسی و شاه در سرزمین پارس)) و این بود دعایی که در پیشگاه خدای بزرگ اهورامزدا می کرد.”
Pierre Briant, نامه‌ی سرگشاده به اسکندر کبیر

Pierre Briant
“کورش و جانشینانش نخستین و تنها کسانی بودند که ان همه سرزمین های گونه گون و آن همه فرهنگ های متعدد را در درون مرزهای یک دولت یکپارچه گرد آورده بودند، ((از سکاها در آن سوی سغد تا سرزمین کوش و از هند تا سارد)). تو توانسته بودی میراث آنان را به دست بگیری اما چون آن را به زور به چنگ آوردی بی آنکه آینده را به قدر کافی آماده سازی، آن امپراتوری را آسیب پذیر کردی و آن را به خطر انداختی. تقسیم ناپذیری ای را که در زمان مرگت اعلام شده بود همان کسانی فسخ کردند که آن را به اجرا درآورده بودند. جانشینانت بی هیچ ملاحظه و تاسفی می خواستند امپراتوری ات را تجزیه کنند، زیرا هر یک مایل بود برای خود به تنهایی سهمی داشته باشد چون نمی توانست همه را در اختیار بگیرد.”
Pierre Briant, نامه‌ی سرگشاده به اسکندر کبیر

“در پایان قرن نوزدهم میانگین درآمد کشیشان انگلیسی کمتر از نصف پانزده سال پیش و از نظر قدرت خرید در حد بخور و نمیر بود و شغل کشیشی در روستاها کاری تشریفاتی و بی جذابیت شده بود. بسیاری از کشیشان دیگر استطاعت ازدواج نداشتند و کسانی که فکر و امکانات داشتند استعداد خود را در جای دیگری به کار می گرفتند. دیوید کانادین در کتاب افول و سقوط طبقه ی اشراف بریتانیا می نویسد در پایان قرن نوزدهم بهترین مغزهای یک نسل از کلیسا بیرون رفته بودند.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“یک درباری بخت برگشته به نام سر جان پوکرینگ یک بادبزن ابریشمی الماس نشان، چند قطعه جواهر، لباسی بسیار فاخر و یک ساز بی نهایت استثنایی (به نام ویرجینیال) به الیزابت تقدیم کرد و بعد هنگام خوردن شام دید که علیاحضرت از قاشق چنگال و نمکدان نقره خوشش آمد و تعریف کرد و بدون کلمه ای، آنها را در کیف دستی سلطنتی انداخت.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“زندگی سخت بود. در سراسر قرون وسطی قسمت قابل توجهی از هر زندگی صرف تلاش برای زنده ماندن می شد. وقتی در سالی محصول کم بود، همچنان که به طور متوسط یک سال در هر چهارسال چنین بود، گرسنگی در پیش بود. وقتی در سالی محصول کافی برداشت نمی شد، گرسنگی قطعی حتمی بود.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“زمانی که صرف طراحی برج ایفل شد بیشتر از زمان ساخت آن بود. برج در کمتر از دو سال و با کمتر از هزینه پیش بینی شده ساخته شد. در محل فقط از صد و سی کارگر استفاده شد که هیچکدام در زمان ساخت کشته نشد که این دستاوردی بسیار بزرگ برای طرحی به آن عظمت در آن زمان بود.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“شواهد باستانشناسی نشان می دهد از وقتی بشر در جوامع کشاورزی مستقر شد کم کم با عوارض کمبود نمک مواجه گردید.چیزی که قبلا تجربه نکرده بود و به این دلیل باید دست به تلاش ویژه ای برای دستیابی به آن و افزودن به غذای خود زده باشد. یکی از اسرار تاریخ این است که نیاکان ما از کجا فهمیدند به نمک نیاز دارند چون کمبود نمک در مواد غذاییهیچ اشتیاق و عطشی به وجود نمی آورد. بدون کلرید در نمک، سلول ها مثل یک موتور بدون سوخت از کار می مانند، حال آدم خراب می شود و درنهایت می میرد اما هیچ آدمی هرگز به این نتیجه نمی رسید که اگر نمک می خورد حالش خوب می شد.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“مردم بومی از همان ابتدا به ارزش فلفل آگاه بودند اما این رومیان بودند که آن را به کالایی بین المللی تبدیل کردند. رومی ها عاشق فلفل بودند به طوری که حتی دسرهای خود را هم با فلفل می خوردند و این باعث گرانی همیشگی آن بود. تجار ادویه از شرق دور نمی توانستند بختی را که به آنان رو آورده بود باور کنند به طوری که یک تاجر تامیل با شگفتی می گفت: آنان با طلا می آیند و با فلفل می روند.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life

“رنگ ها نیز به حد شگفت آوری خطرناک بودند چون در ساخت آنها از سرب، آرسنیک و نوعی جیوه استفاده می شد. رنگ کاران ساختمان عموما دچار یک بیماری ناشناخته به نام قولنج نقاشان بودند که ناشی از مسمومیت سرب بود و عوارضی مانند رعشه، سرفه های شدید، خستگی و کوفتگی، افسردگی شدید، بی اشتهایی، توهم، و نابینایی داشت. یکی از علائم مسمویت از سرب این است که باعث بزرگ شدن بیش از حد شبکیه چشم قربانیان و دیدن هاله ای به وسیله ی آنان در اطراف اشیا می شود، عارضه ای که وینسنت وان گوگ از آن در نقاشی های خود استفاده کرده است. احتمالا خود اون از مسمویت سرب رنج می برد. اغلب هنرمندان مسموم می شدند. یکی از کسانی که دچار مسمویت سرب شده بود جیمز مک نیل ویستلر بود که از مقدار زیادی سرب برای خلق یک تابلوی نقاشی به اندازه ی واقعی به نام دختر سفید استفاده کرد.”
Bill Bryson, At Home: A Short History of Private Life