داستان كوتاه discussion
گفتگو و بحث
>
هیزی نگری / میم صاد
date
newest »


محسن متن جالبی بود.ولی باید بگم بین 0 تا 100 اعداد دیگری هم وجود داره.
نگاهت کاملا سیاه هست به این قضیه.ولی اعتراف می کنم که در مورد بعضی قسمت هاش باهات کاملا موافقم و متاسفم از بابت این موافقت
عللی که برای این مساله گفتی ،به نظرم فراتر از اینهاست.یا شاید بشه گفت در علت شماره یک(ایرانی بودن)علل و دلایل زیادی نهفته ست.ما این نبودیم.این شدیم.
شاید بهتر باشه تاریخ شروع این معضل رو هم جستجو و بیان کنی.
راستی امیدوارم جمله ایی که در مورد نویسنده و رابطه اش با این متن آوردی، فقط در حد یه مزاح باشه. در غیر این صورت،این متن رو به عنوان یه دغدغه نمی تونم بپذیرم
نگاهت کاملا سیاه هست به این قضیه.ولی اعتراف می کنم که در مورد بعضی قسمت هاش باهات کاملا موافقم و متاسفم از بابت این موافقت
عللی که برای این مساله گفتی ،به نظرم فراتر از اینهاست.یا شاید بشه گفت در علت شماره یک(ایرانی بودن)علل و دلایل زیادی نهفته ست.ما این نبودیم.این شدیم.
شاید بهتر باشه تاریخ شروع این معضل رو هم جستجو و بیان کنی.
راستی امیدوارم جمله ایی که در مورد نویسنده و رابطه اش با این متن آوردی، فقط در حد یه مزاح باشه. در غیر این صورت،این متن رو به عنوان یه دغدغه نمی تونم بپذیرم
نگو امیر علی جان که من هم دردم گرفت چه جورم، یعنی این هست حکایت مردان ایرانی؟؟ عجبا محسن که من هم مثل محمد احساس خوبی نکردم از این یافته. "هیزی خاصیت ایست که هر مرد موفق و خوشبخت ایرانی از آن بهره میجوید" واقعاً این طور هست؟؟ پس ندیدی مردان عرب را، مردان مکزیکی را، مردان هندی را، ...و در آخر مردان مالزی را که الان من در حضورشان هستم. آنچنان خیره میشوند و نگاهت میکنند که انگار در آن واحد لختی. هیچ شرمی ندارند از خیره شدن به مدتی طولانی آن طوری که آب رها شده از دهانشان را میبینی و چه عجیب است که نمیدانی. آنقدر پر رو هستند که حتا سر کار هم به آدم خیره میشوند که بعضی وقتها احساس میکنم میخواهند من را ببلعند! و این شامل همه مردان این سرزمین هست نه تنها بخشی که من فکر میکنم جزوی از فرهنگشان شده هست.
و اما من مردان را در ایران به دو دسته تقسیم میکنم، آنان که هیزند که نگاه کثیفی دارند که تعداد محدودی هستند به نظر من. و آنان که ستایشگر زیبایی هستند و فقط نگاه میکنند چون لذت میبرند از زیبایی و تعدادشان زیاد هست. زیبایی قابل تحسین هست چه در مرد و چه در زن، حالا اگر نگاهت به زیبائی افتاد برای چند لحظه من که اشکالی در آن نمیبینم. به عنوان یک زن من از کنار این نگاه به اسانی گذشته و هیچ رنجی نمیبرم.
دلیل اینکه یک مرد یا پسر به یک فرد هیز تبدیل میشود هیچ ربطی به ملیت یا شرایط زندگی او ندارد. این از ذات درونی خود او و یا تربیت خانوادگی و یا ترشحات جسمی بیش از اندازه او میباشد. نمیپذیرم که میگویی باید ایرانی باشد که در برابر ملیت هایی که من دیدم، نگاه ایرانی جدا هیچ هست. عینکی که همه بدن را نشان بدهد تا جایی که من میدانم متعلق به جیمز باند بود اما میدانم که اخیرا در بعضی از فرودگاهای اروپایی دوربینی در بخش تحویل پاسپورت وجود دارد که جلوی آن ایستاده و تمام بدن را لخت نشان میدهد که مامور مربوطه شما را کاملا ببیند که مبادا وسیلهی ممنوع را حمل کنید. آدمهای هیز اگر خیلی مشتاق باشند میتوانند در این بخش به دنبال کار بگردند!
امیدوارم این نگاه تو نباشد به مردان ایرانی محسن اما قبولت دارم فقط در مورد بعضی از مردان
ممنون از زحمتت ولی نه نگاهت
و اما من مردان را در ایران به دو دسته تقسیم میکنم، آنان که هیزند که نگاه کثیفی دارند که تعداد محدودی هستند به نظر من. و آنان که ستایشگر زیبایی هستند و فقط نگاه میکنند چون لذت میبرند از زیبایی و تعدادشان زیاد هست. زیبایی قابل تحسین هست چه در مرد و چه در زن، حالا اگر نگاهت به زیبائی افتاد برای چند لحظه من که اشکالی در آن نمیبینم. به عنوان یک زن من از کنار این نگاه به اسانی گذشته و هیچ رنجی نمیبرم.
دلیل اینکه یک مرد یا پسر به یک فرد هیز تبدیل میشود هیچ ربطی به ملیت یا شرایط زندگی او ندارد. این از ذات درونی خود او و یا تربیت خانوادگی و یا ترشحات جسمی بیش از اندازه او میباشد. نمیپذیرم که میگویی باید ایرانی باشد که در برابر ملیت هایی که من دیدم، نگاه ایرانی جدا هیچ هست. عینکی که همه بدن را نشان بدهد تا جایی که من میدانم متعلق به جیمز باند بود اما میدانم که اخیرا در بعضی از فرودگاهای اروپایی دوربینی در بخش تحویل پاسپورت وجود دارد که جلوی آن ایستاده و تمام بدن را لخت نشان میدهد که مامور مربوطه شما را کاملا ببیند که مبادا وسیلهی ممنوع را حمل کنید. آدمهای هیز اگر خیلی مشتاق باشند میتوانند در این بخش به دنبال کار بگردند!
امیدوارم این نگاه تو نباشد به مردان ایرانی محسن اما قبولت دارم فقط در مورد بعضی از مردان
ممنون از زحمتت ولی نه نگاهت

اینکه تکنیک جدیدی را برای بیان دیدگاهت برگزیده ای بسیار خوب است و به باور من بهترین کار را کرده ای چون بی آنکه بدانی اندیشه ات خسته شده است و باید زمانی به آن برای استراحت بدهی. آفرین و دست مریزاد فقط یک چیز دیگر و آن اینکه:
دادا! این قذه خوددو بالا نبریا! شوما همچینام اهل فن نیستیندا! شوما هَنو چش چرون واقعی ندیدِی! یه تُکه پا بیَ اینجا بهدون نشون بدم! شوما نیگا بوکون از این هزار هزار چش چرون آ اگه همشونا بریزی تو سماق پالون آ یکی هم از توشون حَسابی درنیمیاد. آ اینا کار می بَرِد!
پس اشکان هم همشهری از آب در اومد
مهدی منظورت اینه که تو قسمت بحث و گفتگو نباید باشه؟
در مورد شعر از اول هم من مخالف بودم که اصلن بخش شعر توی گروه باشه. اما اون وقتا بعضی دوستان گفتن که باشه بهتره.
با همین بخش گفتگو و بحث هم مخالف بودم چون می دونستم تهش می رسه به اینجا که در مورد هر چیزی بحث می شه، که دوستان گفتند نه بخش بحث و گفتگو رو مذاریم که پیرامون داستان بحث بشه.
حالا که یه جور دیگه اس. خودتون می دونید. من فقط یک نظر دادم.
ولی محسن جان که فقط دوست داری آتو بگیری فکر کنم شعر به داستان نزدیک تر هست تا جامعه شناسی.
با همین بخش گفتگو و بحث هم مخالف بودم چون می دونستم تهش می رسه به اینجا که در مورد هر چیزی بحث می شه، که دوستان گفتند نه بخش بحث و گفتگو رو مذاریم که پیرامون داستان بحث بشه.
حالا که یه جور دیگه اس. خودتون می دونید. من فقط یک نظر دادم.
ولی محسن جان که فقط دوست داری آتو بگیری فکر کنم شعر به داستان نزدیک تر هست تا جامعه شناسی.
مهدی من فکر می کنم مخالفتی اگر هست باید با کل این بخش باشه و نه فقط با این تاپیک.
به هرحال که این بخش بحث و گفتگو یا اون بخش شعر و ترانه یا عکس نوشت و.. وجود داره و این امکان رو به اعضا میده که مطالب متفاوت پُست کنند.
به هرحال که این بخش بحث و گفتگو یا اون بخش شعر و ترانه یا عکس نوشت و.. وجود داره و این امکان رو به اعضا میده که مطالب متفاوت پُست کنند.
نظری ندارم.
مگه باید در هر موردی نظر داد؟
باشه از این به بعد هم نظری نمی دم.
فکر کنم جان کلام رو تو نوشته ام آوردم وقتی مفهوم نیست احتمالا عیب از من هست.
مگه باید در هر موردی نظر داد؟
باشه از این به بعد هم نظری نمی دم.
فکر کنم جان کلام رو تو نوشته ام آوردم وقتی مفهوم نیست احتمالا عیب از من هست.
محسن صادقیان wrote: "Roya wrote: "نگو امیر علی جان که من هم دردم گرفت چه جورم، یعنی این هست حکایت مردان ایرانی؟؟ عجبا محسن که من هم مثل محمد احساس خوبی نکردم از این یافته. "هیزی خاصیت ایست که هر مرد موفق و خوشبخت ا..."
بله وجود داره، چه کسی بیشتر از مردان عرب زنش را بسته بندی میکنه بعد هم خودش چشم زنهای دیگر را در میارد، در مالزی هم همینطور هست، حجاب در نهایت کامل!!
و بله من هستم حامی مردان درست متوجه شودی، مرسی
و بله اشکان اصفهانی هست خیلی هم زیاد.
بله وجود داره، چه کسی بیشتر از مردان عرب زنش را بسته بندی میکنه بعد هم خودش چشم زنهای دیگر را در میارد، در مالزی هم همینطور هست، حجاب در نهایت کامل!!
و بله من هستم حامی مردان درست متوجه شودی، مرسی
و بله اشکان اصفهانی هست خیلی هم زیاد.

در مورد فرهنگ های دیگر ، بله هیزی وجود دارد و مختص به فرهنگ ایرانی نیست . بعضی از آقایان از هیزی برای عقده های انباشته درون خود استفاده می کنند و بعضی ها هم فقط با نگاه ساده شان و تیزبینشان زیبایی را خوب تشخیص می دهند.
ننگ بر شما!ننگ بر شما!
شرم بر شما!شرم بر شما!
ننگ بر همه تان که به این فضای مجازی هم رحم نکرده اید و از اینجا برای مقاصد ننگین و پلید خود استفاده میکنید
البته چه انتطاری میرود از گروهی که مدیران آن خود سردسته فتنه گرانند و مخالف با ایرانیت و اسلامیت و خودشان ایجاد فتنه میکنند آن هم در فضای مجازی و با ابزار بیگانگان
چه انتظاری میرود از گروهی که بسیاری از اعضای آن اجنبی نشینند و به سرزمین و هویت و میراث پیشین و اصیل خود پشت کرده اند و جیره خوار اجانب شده اند
چه انتظاری میرود از گروهی که اعضای داخل نشین هم غربزده شده اند و از ارزشهای واقعی خود دورافتاده اند و دنباله روانی بی چون و چرا و خودباختگانی بیچاره بیش نیستند
شرم بر شما و ننگ بر شما که نام ادبی بر گروه نهاده اید و تحت لوای ادب مقاصد ننگینی را دنبال میکنید
به خود بیایید و این از این بساط ننگین و سراسر شرم آور خودتان را رها کنید،بیشتر اندیشه کنید که که بودید و که هستید و به کجا میخواهید بروید
به کجا چنین شتابان؟
خدا را ناظر بر اعمال و کارهایتان بدانید،به ارزشها و اصول پایبند باشید و این مکان سراسر فساد و گناه را ترک کنید وخود را از تباهی و رفتن در دام اجانب باز دارید راه توبه پیش گیرید و کمی از قرآن و آیه های الهی استمداد طلبید
ومکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین
و من الله توفیق
شرم بر شما!شرم بر شما!
ننگ بر همه تان که به این فضای مجازی هم رحم نکرده اید و از اینجا برای مقاصد ننگین و پلید خود استفاده میکنید
البته چه انتطاری میرود از گروهی که مدیران آن خود سردسته فتنه گرانند و مخالف با ایرانیت و اسلامیت و خودشان ایجاد فتنه میکنند آن هم در فضای مجازی و با ابزار بیگانگان
چه انتظاری میرود از گروهی که بسیاری از اعضای آن اجنبی نشینند و به سرزمین و هویت و میراث پیشین و اصیل خود پشت کرده اند و جیره خوار اجانب شده اند
چه انتظاری میرود از گروهی که اعضای داخل نشین هم غربزده شده اند و از ارزشهای واقعی خود دورافتاده اند و دنباله روانی بی چون و چرا و خودباختگانی بیچاره بیش نیستند
شرم بر شما و ننگ بر شما که نام ادبی بر گروه نهاده اید و تحت لوای ادب مقاصد ننگینی را دنبال میکنید
به خود بیایید و این از این بساط ننگین و سراسر شرم آور خودتان را رها کنید،بیشتر اندیشه کنید که که بودید و که هستید و به کجا میخواهید بروید
به کجا چنین شتابان؟
خدا را ناظر بر اعمال و کارهایتان بدانید،به ارزشها و اصول پایبند باشید و این مکان سراسر فساد و گناه را ترک کنید وخود را از تباهی و رفتن در دام اجانب باز دارید راه توبه پیش گیرید و کمی از قرآن و آیه های الهی استمداد طلبید
ومکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین
و من الله توفیق
برادر جان من نمی دونم مشکلت چیه؟ بیا به جای این همه کلی گویی و انگ زدن مصداقی صحبت کن ببینیم چی می گی؟
من هم به اون قرآن اعتقاد دارم که تو داری.
من به عنوان یکی از مدیران این گروه مکری به کار نبسته ام که انتظار داشته باشم مکری از جانب خدا بر من کارگر شود.
شما اگر کژی در من و نوشته هایم می بینید بگویید تا بدانم عیبم کجاست.
ممنون.
من هم به اون قرآن اعتقاد دارم که تو داری.
من به عنوان یکی از مدیران این گروه مکری به کار نبسته ام که انتظار داشته باشم مکری از جانب خدا بر من کارگر شود.
شما اگر کژی در من و نوشته هایم می بینید بگویید تا بدانم عیبم کجاست.
ممنون.



هیزی
روشن فکر نما
نگاه بد
نگاه پاک
اینها واژه هایی هستند که مرز ندارن
من که اصلا این واژه ها رو دوست ندارم.
یعنی چی روشن فکر. اصلا نمیتونم یک روشن فکر تو کل تاریخ و کل دنیا اسم ببرم. چون این واژه برام بی معناست
.
چرا باید یکی که غریزه جنسی و طبیعیش شدیده رو با برچسب هیزی مشخصش کرد.
.
چرا کسی که دوست نداره اونطور که به ناموس مردم نگاه میکنه به ناموسش نگاه بشه باید واژه ای رو یدک بکشه.
.
کدوم شیر خبر داره که اینقدر ابهت داره.
کدوم خر خبر داره که عمیق ترین چشمهای دنیا رو داره.
به حییوانها حسادت میکنم که مجبور نیستن تو واژه ها گم بشن


میام مینویسم بعد از کار ولی فعلا موافقم با سونیا جان
روشن فکری یعنی فکر بازتر برای دید بهتر برای قبول تفاوت اما اینکه آدما چقدر قادر هستند به این نقطه برسند و آیا روشن فکر داریم یا نه خودش جای بحث دارد که به قول سونیا ضعف اخلاقی باعث از بین رفتن روشن فکری هست.


.
حرف من زیر سوال بردن واژه ها نیست. من میگم خیلی جاها واژها توانایی بیان اون چه که ما مدنظر داریم رو ندارن.
اگه مثلا یه مکتبی باشه با یه مانیفست مشخص و آیین نامه ای واضح و پیروان اون مکتب رو با واژه ای مشخص کنن بحث جداست. مثلا کسی که میگه من کمونیست هستم ما میدونیم مارکسیستیه که از عقاید لنین پیروی میکنه.
اما در مورد روشنفکر چیز مشخصی نداریم. شاقولی نداریم و این واقعا به اخلاق اجتماعی ضربه میزنه. که پست ترین کارها رو میشه با روشنفکری غسل تعمید داد و انجام داد و وجدانی راحت داشت . نمیشه؟
روشنفکری تعریف مشخصی نداره. هدف مشخصی نداره. و واژه ایه فقط برای توجیه رفتار غیر انسانی ما انسانهای متمدن.

مثلا خیلی ها کارهای کثیفی می کنند اما با واژه تقدس لاپوشونی می کنن . این هم دقیقا مصداق چیزی تو میگی. آدم می تونه روشنفکر باشه اما دلیل نیست که کامل باشه. تو اصلا آدم دیدی حالا اگر هر اسم دیگه ای داشته باشه ، مثلا روشنفکر ، متفکر ، متدین . همه ی کلمات را میشه در موقعیتی قرار داد که معنای دیگه ای پیدا کنه.

اینها همه واژه هایی هستن که کاملا مشخص هستند
هیچ کس نمیتونه معنی دوگانه ای براشون درست کنه

آخ جون دعوا
و پس از آن بپرسم که من متوجه نمی شوم که این
گفتگو بر سر چه هست! کمی می شکافید آیا؟

اینها را بهش میگن اختلاف نظر
اگر نظرات هم دیگر رو نمی فهمیم اسمش را سفسطه نذاریم
یا حتی نظرات دیگه رو قبول نمی کنیم.
راست میگه بذار دعوا کنند فرزان حال میده، میگیریم محسن را میزنیم یک فصل، آخجون
:)))))))
:)))))))

:)))))))"
اونم میشه چون شروع کننده ی این بحث ، نویسنده محترم بود

دوستان یه کمی یه ذره
اتدازه سر سوزن
بین این گروه با گروه های دیگه فرق قاءل بشیم.
باشه.
یه کمی جدی تر .
.
فرزان جان منظور من بازی کردن با کلماتی که معناشون برای ما مشخص شده نیست . که ببین محسن چه جالب تو کامنتش با کلمه نویسنده بازی میکنه. منظور من اینه که یه سری واژه ها ، غالبا جدید ، هستند که حد اقل برای من شفاف نیستند.
روشنفکر از اون واژه هاست.
کسی رو که دیدش بازه ،بهش میگیم روشنفکر درسته؟ اما من نمیدونم این اصل تا کجا صادقه .آیا کسی که دیدش بیش از حد بازه دچار نوعی بی قیدی نمیشه. من مثالهای متعدد و البته بدون مرجعی دارم - که از ترس اشکان ذکر نمیکنم- از کسایی که رسوایی هاشون ناراحتی هاشون دغدغه هاشون رو با کوس روشنفکری تو کوچه هلی جهان جار میزنن . اینها رو من روشنفکرهای تبلیغاتی نامگذاری میکنم. که متاسفانه اغلب روشنفکرها اینطورند.
بشر به واژه روشنفکر نیازی نداشته که قبل از ایجاد این واژه روشنفکرهای بزرگی داشتیم . نداشتیم؟. من به صورت خاص خیام رو نام میبرم. اطرافیان خیام میگفتن اون آدم خاصیه و شاید میگفتند عجیبه و یا کافره و یا خل وضع و دیوانه. خیام نیازی داشت که بهش بگن روشنفکر؟ صد در صد نه. کسی به این واژه نیاز داره که اگر اون واژه رو ازش بگیری لخت و عور و رسوا وسط جهان مضحکه میشه.
.
وگرنه من هم با شنیدن این واژه یه قشر از آدمها رو میبینم. و اصلا قصدم این نیست که به هر نظر مخالفی برچسب سفسطه گر بزنم. اما الان میتونم با سفسطه معنای دوگانه ای به واژه واضحی مثل کارخانه بدن که فوق العاده کار راحتیه.

دوستان یه کمی یه ذره
اتدازه سر سوزن
بین این گروه با گروه های دیگه فرق قاءل بشیم.
باشه.
یه کمی جدی تر .
.
فرزان جان منظور من بازی کردن با کلماتی که معناشون برای ما مشخص شده نیست . که ببین محسن چه جالب تو کامنتش با کلمه نویسنده بازی میکنه. منظور من اینه که یه سری واژه ها ، غالبا جدید ، هستند که حد اقل برای من شفاف نیستند.
روشنفکر از اون واژه هاست.
کسی رو که دیدش بازه ،بهش میگیم روشنفکر درسته؟ اما من نمیدونم این اصل تا کجا صادقه .آیا کسی که دیدش بیش از حد بازه دچار نوعی بی قیدی نمیشه. من مثالهای متعدد و البته بدون مرجعی دارم - که از ترس اشکان ذکر نمیکنم- از کسایی که رسوایی هاشون ناراحتی هاشون دغدغه هاشون رو با کوس روشنفکری تو کوچه هلی جهان جار میزنن . اینها رو من روشنفکرهای تبلیغاتی نامگذاری میکنم. که متاسفانه اغلب روشنفکرها اینطورند.
بشر به واژه روشنفکر نیازی نداشته که قبل از ایجاد این واژه روشنفکرهای بزرگی داشتیم . نداشتیم؟. من به صورت خاص خیام رو نام میبرم. اطرافیان خیام میگفتن اون آدم خاصیه و شاید میگفتند عجیبه و یا کافره و یا خل وضع و دیوانه. خیام نیازی داشت که بهش بگن روشنفکر؟ صد در صد نه. کسی به این واژه نیاز داره که اگر اون واژه رو ازش بگیری لخت و عور و رسوا وسط جهان مضحکه میشه.
.
وگرنه من هم با شنیدن این واژه یه قشر از آدمها رو میبینم. و اصلا قصدم این نیست که به هر نظر مخالفی برچسب سفسطه گر بزنم. اما الان میتونم با سفسطه معنای دوگانه ای به واژه واضحی مثل کارخانه بدم که فوق العاده کار راحتیه.


بااین نوشته شما بر بنده یقین حاصل شد که هیزی بسیار امر واجبیست!مثل مسله جماع زیر اب می ماند که عقل سالم بشری از در ان غافل بوده و ذهن اخوندیسم به ان ترتیب اثر داده است .خلاصه تر بگویم برای شما بن مایه این تفکر یک بن مایع اخوندیسم روشنفکر مابانه می باشد.

به نظر من نظربازی و چشم چرانی خیلی هم کار پسندیده ایست که هم خوشایند فاعل آن است و هم مفعول آن. در میان همه انسان ها و همه ملیت ها هم وجود دارد و انشاءاله بیشتر هم می شود...

من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند


واین قسمت روایت طنزی است که واقعیت عمیقی را در جامعه بیان می کند.
هر مرد هیز خوب حواسش جمع ناموس خودش است. نام حواس جمعی اش را غیرت می گذارد و ناموس چنین مرد هایی غیرت مرد را به دوست داشتن تعبیرمی کنند. در بسیار از موارد دیده شده که مرد هیز، زنش را مجبور می کند چادر به سر کند و از مانتو های تنگ استفاده نکند. چنین مرد های هر به پانزده دقیقه به همسر خویش هشدار می دهند "روسری ات را بکش جلو". اما تنها مردان هیز می دانند که نه از دوست داشتن خبری هست نه از غیرت؛ بل که دلیل تمام این رفتار ها و محدودیت ها جلوگیری از این واقعیت است که مبادا ناموس من در تور چشمان یک چشم چران هیز بیافتد.
به هر صورت خیلی خوب می نویسی امیدوارم بیشتر بنویسی
.
ممنون محسن عزیز.
.
باغ مرا چه حاجت سرو صنوبر است.....شمشاد خانه پرور من از که کمتر است.
همدردی از زمانهای کهن