داستان كوتاه discussion
گفتگو و بحث
>
دَه گام برای قوی نوشتن
date
newest »
newest »
6) لب مطلب را در آخر رو کنید
شما نکته خنده دار جک را در ابتدا یا وسط آن رو نکنید. بیشتر نویسندگان نکته داستانشان را در وسط داستان لو می‌دهند. به استفاده از کلمه «من» در مثال‌های زیر توجه کنید:
مثال: «استاد از من خواست تا مجری همایش شوم. می‌توانست از دیگر دانشجویان این تقاضا را بکند.»
قوی تر : «استاد می‌توانست از دیگر دانشجویان به عنوان مجری همایش کمک بخواهد؛ اما من را انتخاب کرد.»
با نیاوردن مهم ترین کلمه تا قبل از آخر جمله، در آن تعلیق ایجاد کنید و خواننده را تا آخرین کلمه که شگفت زده اش می‌کنید، هل دهید.
7) افعال مجهول را حذف کنید
به جای استفاده از فعل مجهول از فعل معلوم استفاده کنید.
مثال: «گذرگاه با ردیفی از گل‌های اطلسی معطر شده بود.»
قوی تر: «ردیفی از گل‌های اطلسی گذرگاه را معطر کرده بود.»
البته همه جملات را نمی‌توان بصورت معلوم درآورد. این گونه جملات را به حالت مجهول باقی می‌گذاریم. در حالت کلی، اگر از فعل معلوم استفاده کنید، جمله واضح تر و قوی تر می‌شود.
8) فعل‌های گفت‌وگوی اضافی را با کنش جایگزین کنید
در کنفرانسی با نویسنده ای آشنا شدم که افتخار می‌کرد توانسته بیش از 700 کلمه به جای «گفت» برای نقل قول پیدا کند. این کار او برایم تعجب آور بود، چرا که حتی فعل «گفت» هم معمولاً غیر ضروری است. وقتی در پاراگرافی هم کنش و هم دیالوگ از یک شخصیت سر می‌زند، فعل نشان دهنده کنش، ضرورت استفاده از فعل «گفت» را از بین می‌برد.
مثال: مامان با ابروهای درهم کشیده گفت: «همین الان بیا تو خونه پسره کله شق!»
قوی تر: «همین الان بیا تو خونه پسره کله شق.» مامان در را محکم پشت سرش بست و دست به کمر، اخم آلود و درهم ایستاد.
9) مراقب ترتیب زمانی داستان باشید
کنش‌ها را به همان ترتیبی که اتفاق می‌افتند، توصیف کنید. بدین ترتیب یک اتفاق 2 بار برای خواننده نمی‌افتد.
مثال: «دستمال سرش را به او داد، بعد از اینکه با آب خیسش کرد.» (متوجه 2 بار دادن دستمال شد؟)
قوی تر: «دستمال سرش را با آب قمقه اش خیس کرد و به او داد.»
وقتی خواننده برای تعقیب اتفاقات پس و پیش شده مدام به عقب و جلو هل داده می‌شود، خسته می‌شود. جریان اتفاقات را همیشه به سمت جلو نگه دارید. از هر چیزی که خواننده را به عقب بر می‌گرداند اجتناب کنید، این نکته شامل فلش بک‌ها نیز می‌شود.
10) بدانید کی خفه شوید
بعضی وقتها حتی نویسندگان موفق هم نمی‌دانند که کی داستانشان را به پایان ببرند. داستان را بعد از اوج تمام کنید. مهم تر از همه، پایان داستان است که معلوم میکند احساس خواننده از خواندن کل داستان چه خواهد بود. با داشتن پایانی کوتاه آن را اثربخش کنید.
به خاطر بسپارید که قوی بنویسید، مختصر بنویسید و به موقع تمام کنید.
شما نکته خنده دار جک را در ابتدا یا وسط آن رو نکنید. بیشتر نویسندگان نکته داستانشان را در وسط داستان لو می‌دهند. به استفاده از کلمه «من» در مثال‌های زیر توجه کنید:
مثال: «استاد از من خواست تا مجری همایش شوم. می‌توانست از دیگر دانشجویان این تقاضا را بکند.»
قوی تر : «استاد می‌توانست از دیگر دانشجویان به عنوان مجری همایش کمک بخواهد؛ اما من را انتخاب کرد.»
با نیاوردن مهم ترین کلمه تا قبل از آخر جمله، در آن تعلیق ایجاد کنید و خواننده را تا آخرین کلمه که شگفت زده اش می‌کنید، هل دهید.
7) افعال مجهول را حذف کنید
به جای استفاده از فعل مجهول از فعل معلوم استفاده کنید.
مثال: «گذرگاه با ردیفی از گل‌های اطلسی معطر شده بود.»
قوی تر: «ردیفی از گل‌های اطلسی گذرگاه را معطر کرده بود.»
البته همه جملات را نمی‌توان بصورت معلوم درآورد. این گونه جملات را به حالت مجهول باقی می‌گذاریم. در حالت کلی، اگر از فعل معلوم استفاده کنید، جمله واضح تر و قوی تر می‌شود.
8) فعل‌های گفت‌وگوی اضافی را با کنش جایگزین کنید
در کنفرانسی با نویسنده ای آشنا شدم که افتخار می‌کرد توانسته بیش از 700 کلمه به جای «گفت» برای نقل قول پیدا کند. این کار او برایم تعجب آور بود، چرا که حتی فعل «گفت» هم معمولاً غیر ضروری است. وقتی در پاراگرافی هم کنش و هم دیالوگ از یک شخصیت سر می‌زند، فعل نشان دهنده کنش، ضرورت استفاده از فعل «گفت» را از بین می‌برد.
مثال: مامان با ابروهای درهم کشیده گفت: «همین الان بیا تو خونه پسره کله شق!»
قوی تر: «همین الان بیا تو خونه پسره کله شق.» مامان در را محکم پشت سرش بست و دست به کمر، اخم آلود و درهم ایستاد.
9) مراقب ترتیب زمانی داستان باشید
کنش‌ها را به همان ترتیبی که اتفاق می‌افتند، توصیف کنید. بدین ترتیب یک اتفاق 2 بار برای خواننده نمی‌افتد.
مثال: «دستمال سرش را به او داد، بعد از اینکه با آب خیسش کرد.» (متوجه 2 بار دادن دستمال شد؟)
قوی تر: «دستمال سرش را با آب قمقه اش خیس کرد و به او داد.»
وقتی خواننده برای تعقیب اتفاقات پس و پیش شده مدام به عقب و جلو هل داده می‌شود، خسته می‌شود. جریان اتفاقات را همیشه به سمت جلو نگه دارید. از هر چیزی که خواننده را به عقب بر می‌گرداند اجتناب کنید، این نکته شامل فلش بک‌ها نیز می‌شود.
10) بدانید کی خفه شوید
بعضی وقتها حتی نویسندگان موفق هم نمی‌دانند که کی داستانشان را به پایان ببرند. داستان را بعد از اوج تمام کنید. مهم تر از همه، پایان داستان است که معلوم میکند احساس خواننده از خواندن کل داستان چه خواهد بود. با داشتن پایانی کوتاه آن را اثربخش کنید.
به خاطر بسپارید که قوی بنویسید، مختصر بنویسید و به موقع تمام کنید.
خواهش می کنم.خوشحالم که به نظرت مفید بود
Mod
ممنون از خوانشت.امیدوارم که باشم
Moein wrote: "سپاس"
خواهش می کنم
:)
خواهش می کنم
:)
سپاس بسیار مریم از زحمتی که کشیدی ولی من با بخش بزرگی از این نوشته هم نظر نیستم. بیشتر به نظرم هیاهوی امریکایی در آن هست تا یک روش نقد اصولی
منظورت کدوم بخش هست اشکان؟
من فکر می کنم 10 نکته ایی که با شماره مشخص شده ،اصولی ،کاربردی و جامع هست.اما بعضی از مثالهایی که برای این نکات آورده شده،بیشتر نزدیک به همون هیاهوی آمریکایی هست که میگی.
من فکر می کنم 10 نکته ایی که با شماره مشخص شده ،اصولی ،کاربردی و جامع هست.اما بعضی از مثالهایی که برای این نکات آورده شده،بیشتر نزدیک به همون هیاهوی آمریکایی هست که میگی.
مرسی مریم...من با اینکه می گه خیلی از صفت ها رو حذف کنید مشکل داشتم...خیلی جاخا لازمه آدم روده درازی کنه
ما معمولا توی حرف زدن های معمولمون خیلی جیزها رو کش می دیم، در حقیقت سوال اینه که روده درازی به واقعیت نزدیک تره یا پیراستن نوشته؟؟
ممنون از زحمتی که کشیدی مریم .امادلیل خوب نوشتن استفاده ی همه اینها نیست؛اصولن نوشتن قاعده پذیر نیست،مثل دوچرخه سواری کافیست اصول اولیه را یاد بگیری وبعد این خودت وخلاقیت خودت است که تورا تبدیل به قهرمانی ماندگار در تاریخ میکند.به دوستان عزیز بگویم که الان در آمریکا صحبت از پسا مدرنیسم ورادیکالیسم وسبکهای نوینی ست که مانامشان را هم نمیدانیم و این نصایح بیشتر مال مدرن نویسان وکلاسیک نویسان قدیمی هستند.
این نصایح مال کسی هست که تازه دست به قلم برده و نیاز داره که نکاتی رو یاد بگیره.نه مال کسی که حتی سبک خاص خودش رو هم پیدا کرده.
درست میگی.اینها همه ی اصول نیست.اصلا مگه میشه همه ی نکاتی که در داستان نویسی وجود داره رو بیان کرد؟به نظر من هم داستان نویسی به اندازه ی تمام آدمهای دست به قلم،متنوع و متفاوت و دارای اصول مختلف هست.
اما به هرحال 10 نکته ایی که در بالا گفته شده،کمک کننده و کاربردی هست در نوشتن.حداقل برای من که مفید بود
درست میگی.اینها همه ی اصول نیست.اصلا مگه میشه همه ی نکاتی که در داستان نویسی وجود داره رو بیان کرد؟به نظر من هم داستان نویسی به اندازه ی تمام آدمهای دست به قلم،متنوع و متفاوت و دارای اصول مختلف هست.
اما به هرحال 10 نکته ایی که در بالا گفته شده،کمک کننده و کاربردی هست در نوشتن.حداقل برای من که مفید بود
من این کتاب و خوندم حتا با چند تا از دوستان م این کتابو تمرین هم کردیم،بهترین آموزش برای نوشتن خود خوندن رمان وداستانه؛ببخشید قصدتضیعع زحمات شما رو نداشتم اما..
اما اهمیتی نداره.به هر حال هیچ زحمتی نبود.اولین کسی که از پُست های اینچنینی استفاده می کنه، خود من هستم.شاید به درد دو سه نفر دیگه هم بخوره.برای بعضی ها هم شاید زیادی پیش پا افتاده باشه.
خودم و اون دو سه نفر کافی هستیم.باور کن
خودم و اون دو سه نفر کافی هستیم.باور کن
ممنون مریم جان .. اطلاعات مفیدی بود.. حداقل واسه من..
ستاره wrote: "ممنون مریم جان .. اطلاعات مفیدی بود.. حداقل واسه من.."
خوشحالم ستاره جان که استفاده کردی
:)
خوشحالم ستاره جان که استفاده کردی
:)
بسیار عالی بود ، ممنون از زحمتی که کشیدید. :-)
خوشحالم که هنوز مورد استفاده ست
تشکر دوستان
اما واقعا این 10 نکته همه ی اونچه که باید در داستان نویسی انجام داد نیست.
محسن پیشنهادت خوبه اما کامل نیست.هیچ نوشته ایی رو نمیشه تنها با این متن منطبق کرد و بعد به این نتیجه رسید که نوشته ی خوبی هست یا نه.
همونطور که گفتی این موارد با تمرین زیاد و نوشتن و خواندن هرچه بیشتر خودبه خود حل میشه.
در مورد بسیاری از نوشته های خودت هم شکسته نفسی می کنی
اما واقعا این 10 نکته همه ی اونچه که باید در داستان نویسی انجام داد نیست.
محسن پیشنهادت خوبه اما کامل نیست.هیچ نوشته ایی رو نمیشه تنها با این متن منطبق کرد و بعد به این نتیجه رسید که نوشته ی خوبی هست یا نه.
همونطور که گفتی این موارد با تمرین زیاد و نوشتن و خواندن هرچه بیشتر خودبه خود حل میشه.
در مورد بسیاری از نوشته های خودت هم شکسته نفسی می کنی
یادداشتي بر ضعف‌های نوشتن از لیندا جورج
----------------------------------------
لیندا جورج: متولد کارولینای شمالی و بالیده آهایواست. در دانشگاه‌هاروارد با زبان عربی آشنا و جذب زیبایی این زبان و خط خوش آن شده است. به همین دلیل دو سال را در مصر و یک تابستان را در مراکش به مطالعه و ضبط تفاوت‌های لهجه‌های مختلف زبان عربی گذرانده است و پایان نامه دکترایش را در این مورد نوشته. از او کتابهای داستانی و به ویژه غیر داستانی زیادی به چاپ رسیده است.
وقتی نامه ای از ناشری به دستتان می‌رسد که دلیل چاپ نشدن اثرتان را اینگونه اعلام کرده: «متاسفانه نوشته شما آنقدر قوی نیست که توانایی رقابت در بازار فعلی را داشته باشد»، فکر می‌کنید معنای دقیق این جمله چیست؟ من از نویسنده‌های زیادی این سوال را کرده‌ام: «چه چیزهایی یک نوشته را قوی میکند؟». جواب‌های آنها کمک زیادی نمی‌کردند. اما چه گام‌هایی می‌توان برداشت تا نوشته‌تان قوی‌تر شود؟ الان بعد از 25 سال نویسندگی و چاپ بیش از 40 کتاب در حوزه داستانی و غیرداستانی برای بزرگ‌سالان، جوانان و کودکان، نوشته قوی را از ضعیف تشخیص می‌دهم و راه تقویت نوشته ضعیف را کلمه به کلمه، جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف می‌دانم. در اینجا 10 راه آسان برای نقویت نوشته تان ارائه می‌دهم:
1) ساختار جمله‌هایتان را عوض کنید
آیا همیشه از جمله‌های خبری فاعل، مفعول و فعل استفاده می‌کنید؟ پشت سر هم آمدن تعداد زیادی از این جمله‌ها به اندازه برگشت در زمان، کسل کننده خواهد بود. از ساختارهای جمله ای گوناگون استفاده کنید تا نوشته‌تان را متنوع و جذاب کند.
2) تعریف کنید، با استفاده از جزئیات حسی نشان دهید
با زیاد کردن توصیفات حسی، به جای گفتن آنچه رخ می‌دهد، آن را نشان دهید. با توصیف واکنشهای احساسی شخصیت نسبت به محیط اطرافش، به خواننده امکان برقراری ارتباط را با شخصیت و فضای داستان بدهید. اما به خاطر داشته باشید که توصیف همه وسایل داخل یک اتاق اگر فقط برای پر کردن اتاق آنجا هستند، خسته‌کننده می‌شود. تنها اشیایی را توصیف کنید که با آنچه برای شخصیت اتفاق می‌افتد، در ارتباط باشند.
3) از عبارات قیدی که با «در حالی که» شروع می‌شود، دوری کنید
چنین عباراتی کنش همزمان را می‌رساند که خواننده باید هنگام خواندن 2 عمل را در ذهن خود مجسم کند. درواقع خواننده فقط می‌تواند یک کنش را دنبال کند. اگر حتما باید کنش همزمانی را نشان دهید، با حذف این عبارات قیدی به خواننده مهلتی برای تجسم کردن بدهید.
مثال: «جان در حالی که به سمت ماشینش می‌رفت برای دخترش که سوار بر سه چرخه به سوی مردی در حال عبور از پیاده رو رکاب می‌زد، دست تکان داد».
قوی تر: «جان به سمت ماشینش قدم زد و برای دخترش که سوار بر سه چرخه اش بود، دست تکان داد. قبل از اینکه فرصت داد زدن داشته باشد، دخترش به سمت مردی در حال عبور از پیاده رو سرعت گرفت و به او زد. »
بهترین کار این است که در هر لحظه تنها یک کار را توصیف کنیم.
4) از زیاده گویی خودداری کنید
ما در دنیایی از زیاده گویی‌ها زندگی می‌کنیم. عبارات اضافی برای مهم جلوه دادن چیزی یا تاکید بر آن استفاده می‌شوند، اما واقعیت این است که روده درازی معنا را آبکی میکند.
5) اضافی‌ها را قیچی کنید
راز نوشتن قوی در فشرده نویسی است. حذف کلمات اضافی، نوشته را روان میکند و تنش و تعلیق را بالا می‌برد. اغلب ده‌ها کلمه وجود دارند که حذف آنها خللی در نوشته ایجاد نمی‌کند. بیشتر این کلمات صفت‌ها و قیدها هستند. اسم و فعل‌ها بهترین ابزار شما به عنوان یک نویسنده هستند؛ آنها نشان می‌دهند کلمات اضافی و توصیفی را که به جای نشان دادن، تعریف می‌کنند، حذف کنید.
وقتی نوشته تان را تمام کردید، همه کلمات را بررسی کنید و بینید آیا قابل حذف هستند یا نه. کار وقت گیری است، اما ارزشش را دارد چرا که با هر بار فشرده کردن نوشته، آن را تقویت می‌کنید.