“ما چون دو دريچه ، رو به روي هم
آگاه ز هر بگو مگوي هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آينده
عمر آينه ي بهشت ، اما ... آه
بيش از شب و روز تير و دي كوتاه
اكنون دل من شكسته و خسته ست
زيرا يكي از دريچه ها بسته ست
نه مهر فسون ، نه ماه جادو كرد
نفرين به سفر ، كه هر چه كرد او كرد”
―
آگاه ز هر بگو مگوي هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آينده
عمر آينه ي بهشت ، اما ... آه
بيش از شب و روز تير و دي كوتاه
اكنون دل من شكسته و خسته ست
زيرا يكي از دريچه ها بسته ست
نه مهر فسون ، نه ماه جادو كرد
نفرين به سفر ، كه هر چه كرد او كرد”
―
“سرت را بالا بگیر
که سیر همدیگر را نگاه کنیم
معلوم که نمیشود
شاید تا پاییز دیگر این خیابان
دلش خواست
که بزرگتر شود
گنجشکها روی برف راه میروند”
―
که سیر همدیگر را نگاه کنیم
معلوم که نمیشود
شاید تا پاییز دیگر این خیابان
دلش خواست
که بزرگتر شود
گنجشکها روی برف راه میروند”
―
“پاییز هیچ حرف تازه ای برای گفتن ندارد
با این همه از منبر بلند باد
بالا که می رود
درخت ها چه زود به گریه می افتند ”
―
با این همه از منبر بلند باد
بالا که می رود
درخت ها چه زود به گریه می افتند ”
―
“شتاب مکن
که ابر بر خانهات ببارد
و عشق
در تکهای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط میکند
و هنگام که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف میکند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق میشکند و میمیرد ”
―
که ابر بر خانهات ببارد
و عشق
در تکهای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط میکند
و هنگام که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف میکند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق میشکند و میمیرد ”
―
“همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.
ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست”
―
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.
ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست”
―
حسین سناپور
— 28 members
— last activity Dec 07, 2008 09:42AM
حسین سناپور متولد ۱۳۳۹ نویسنده ایرانی است. سناپور داستاننویسی را از کلاسهای هوشنگ گلشیری آغاز کرد. رمان نیمه غایب نوشته وی از جمله پرفروشترین رمان ...more
(milan kundera) میلان کوندرا
— 148 members
— last activity Feb 23, 2011 12:26PM
کوندرا کاوشگر هستی است ودر این راه اهمیت ونقش رمان را بس عظیم میداند او در ارزوی ان است که رمان زندگی را پیوسته روشنایی بخشد واز انسان در برابر فراموش ...more
هوشنگ گلشیری
— 47 members
— last activity Apr 22, 2014 02:24AM
خالق آثاری چون شازده احتجاب و جن نامه Hooshang Golshiri
فريبا وفي
— 24 members
— last activity Sep 06, 2008 12:51PM
متولد سال 1341، تبريز.شروع جدي داستان نويسي از سال 1367. رمانها: ۱۳۸۱ - پرنده من. نشر مرکز ۱۳۸۲ - ترلان. نشر مرکز. ۱۳۸۴ - رویای تبت. نشر مرکز. ۱۳۸۶ ...more
داستان كوتاه
— 3328 members
— last activity Aug 13, 2025 09:15AM
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
Saeed’s 2024 Year in Books
Take a look at Saeed’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Polls voted on by Saeed
Lists liked by Saeed









