Abolfazl Sharbati

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about Abolfazl.

https://www.facebook.com/abolfazl.sharbati

The Terror of God...
Rate this book
Clear rating

progress: 
 
  (page 42 of 240)
"به دلیلی از فصل دوم، فصلِ مصیبت‌نامه، شروع کردم. بزرگترین خطای کرمانی تا اینجا، که به احتمال زیاد روی ایدۀ اصلی کتاب تاثیرگذار است، اینست که به ابیاتی از عطار استناد می‌کند و بر آن اساس جلو می‌رود که به احتمال بسیار قوی از عطار نیست. حدود 120 بیت در اوایل مصیبت‌نامه با سبک و سیاق و اندیشۀ او در ابیات دیگر همخوانی ندارد. این نکته را شفیعی کدکنی در تصحیح‌اش صراحتاً آورده است.ر" Mar 29, 2021 01:02AM

 
درجه صفر نوشتار
Rate this book
Clear rating

progress: 
 
  (page 43 of 112)
"زبان و سبک مختصاتِ نویسنده را به ما می‌دهد، اما محور این دو «اسلوب نوشتار» است. این را شنیده‌اید که نویسنده فرزند زمانۀ خود است؟ شاید باید کمی جرح و تعدیل‌اش کنید: اسلوب نوشتار یک نویسنده، به‌عنوان فردیت‌بخشِ نویسنده، سازشی میان آزادی و حافظه است، یعنی نویسنده از یک سو در به‌کاربردن زبان آزاد است و آفرینشگری می‌کند و از سوی دیگر سرشار از حافظه و تاریخچۀ خود است پس نویسنده فرزندِ زمانه و تاریخچۀ خود است، دوبُعدی است" Feb 11, 2021 07:52PM

 
برادران کارامازوف...
Rate this book
Clear rating

progress: 
 
  (page 123 of 509)
"مدت زیادی فرصت دست نداد منظم ادامه بدم، و هنوز هم کما فی السابق، اما، بحمده و منتّه، بعد از چند ماه همچنان شخصیت‌ها و سیر داستان در خاطرم بود." Feb 10, 2021 09:14PM

 
See all 4 books that Abolfazl is reading…
Loading...
“امروز كشف مهمي كردم. اين كشف محصول سه ماه تفكر تامل و مراقبه است. من به طرز غريبي كه اين كلمات هرزه نمي توانند بگويند چه قدر از اين كشف هيجان زده ام. آنقدر كه دلم مي خواهد بروم بالاي ساختمان و فرياد بكشم. من امروز دريافتم كه سرانجام همه بي گمان همه و بدون هيچ استثنايي خواهيم مرد. من امروز اين واقعيت را اين يقين يگانه و يكتا را كه بي ترديد و تا صد سال ديگر هيچ اثري از ما نخواهد بود از عمق جان دريافتم. من از اين حقيقت از اين عدالت محض از اين تنها عدالت مطلق هستي كه هيچ عدالتي به وضوح و شفافيت و شكوه و قطعيت و معناداري آن نيست از اين كه تنها تا صد سال فقط تا صد سال ديگر حتي يك نفر از ما شش ميليارد آدمي كه حالا مثل كرم روي اين تل خاكي در هم مي لوليم وجود نخواهيم داشت به طرز به شدت شكرآوري خوش حالم...”
مصطفی مستور

Reza Amirkhani
“تو اگر محصولت را به غرب بدهی، غربی هستی. روی قالیِ ایرانی زنده گی کنی و ناهار قرمه سبزی بخوری و وان یکاد آویزان کنی در آفیسِ دانشگاهت و شبِ جمعه ها هم بروی دعای کمیل، انتهای کار با همه ی این خواص می توانی ایرانی نباشی... مگر می توان چرخ دنده ی ماشینی بود و آن ماشین را نفی کرد؟”
رضا امیرخانی, نشت نشا

Raymond Chandler
“To say goodbye is to die a little.”
Raymond Chandler, The Long Goodbye

عطار نیشابوری
“1/3) حکایت
کرد حاتم را سؤال آن مرد خام

کز کجا آری تو هر روزی طعام

گفت حاتم تا که جان دارم بجای

هست قوت من ز انبان خدای

مرد گفتش تو بسالوس و برنگ

میکنی مال مسلمانان بچنگ

روز و شب مال مسلمانان بری

چون بخوردی عاقبت را ننگری

حاتمش گفتا که ای مرد عزیز

خوردهام زان تو هرگز هیچ چیز

گفت نه گفتا مسلمان پس نهٔ

تن بزن چون این سخن را کس نهٔ

سایلش گفتا که حجت می میار

گفت حجت خواهد از ما کردگار

گفت میخواهی که چون کارت خطاست

کاین خطاها را سخن بنهی تو راست

گفت از هفت آسمان آمد سخن

از خدا هم با میان آمد سخن

مادرت چون شوهری کرد اختیار

شدحلال از یک سخن آغاز کار

سایلش گفتا تو کرده خوش نشست

زاسمان ناید ترا روزی بدست

گفت روزی همه خلق جهان

همچو روزی من آید زاسمان

کانکه او دارندهٔ جان و جهانست

گفت روزی همه در آسمانست

گفت دایم پای در دامن ترا

روزئی میناید از روزن ترا

گفت بودم درشکم نه ماه من

بردم از روزن بروزی راه من

سائلش گفتا بخسب اکنون ستان

تا درآید روزی تو در دهان

گفت من قرب دو سال ای کوربین

بودهام در گاهواره همچنین

من ستان خفته در آن مهد بزر

در دهانم شیر میریخت از زبر

سایلش گفتا که باید کشت زود

هیچکس ناکشته هرگز چون درود

حاتمش گفتا که ای سرگشته من

موی سر میبدروم ناکشته من

گفت ناپخته بخور تا بنگرم

گفت ناپخته چو مرغان هم خورم

گفت زیر آب شو روزی طلب

گفت چون ماهی شوم نبود عجب

مرد عاجز گشت ازو حیران بماند

زان سخن انگشت در دندان بماند

عاقبت بر دست حاتم بازگشت

توبه کرد و همدم و همراز گشت

لطف و رزق حق درین منزل طلب

حل این مشکل درون دل طلب

چون همه زانجایگه بینی مدام

کار تو زانجایگه گردد تمام”
عطار نیشابوری, مصیبت نامه

Morteza Motahhari
“شخصی از حضرت علی ع پرسید چرا ما در هر رکعت نماز دوبار سجده میکنیم؟ چه خصوصیتی در خاک است؟
اول که سر بر سجده میگذاری و برمیداری یعنی مهنا خلقناکم. همه ما از خاک آفریده شده ایم، تمام این پیکر ما ریشه‌اش خاک است، هرچه هستیم از خاک به وجود آمده آیم. دو مرتبه سرت را به خاک بگذار، یادت بیاید که می‌میری و باز به خاک بر میگردی. دوباره سرت از خاک بردار و یادت بیفتد که یک بار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد.”
مرتضی مطهری, آزادی معنوی

year in books
Amir
454 books | 144 friends

فؤاد
2,013 books | 3,610 friends

فرشاد
167 books | 2,909 friends

Amin
1,469 books | 705 friends

Seyed M...
199 books | 176 friends

Mohaddeseh
301 books | 864 friends

Hesam
802 books | 674 friends

زینب ها...
1,200 books | 560 friends

More friends…


Polls voted on by Abolfazl

Lists liked by Abolfazl