Anahid

“خواهرهایش کنار تختش نشسته بودند. جولی (خواهر بزرگترش) با گاس که خواب بود دقیقاً با صدایی حرف میزد که دقیقاً با یک نوزاد کوچک بامزه حرف می‌زندد: «آه، گاس گاسی، گاسی کوچولوی ما، گاس گاسی ما» گاسیِ ما؟ حالا مالکش شده بودند؟”
― John Green, The Fault in Our Stars

“نمي دانم كدام را بپسندم
زيبايي حقيقت
يا زيبايي خيال
صداي پرنده را
يا سكوت بعدش را”
― John Green, The Fault in Our Stars

“وقتی به اتاقش رفتم، داروهای آرام‌بخش و خواب‌آورش تازه داشت از سرش می‌پرید و یک روز شکنجه‌آور دیگر برایش آغاز می‌شد”
― John Green, The Fault in Our Stars

“پرسید: «متونم دوباره ببینمت؟» صدایش کمی عصبی بود
لبخند زدم: بله. حتماً
پرسید: فردا چطوره؟
گفتم: یه کم یواشتر پسر جون! تو اینجور موارد نباید خودت رو زیادی مشتاق نشون بدی
گفت: درسته! واسه همینه گفتم فردا. چون دلم میخاد امشب دوباره ببینمت، اما میخام کل شب رو و به قسمتی از فردا رو صبر کنم (less)”
― John Green, The Fault in Our Stars