Status Updates From Quand nous nous réveillons ...
Quand nous nous réveillons d'entre les morts by
Status Updates Showing 1-30 of 206
Maggie
is 50% done
So far Maia is the biggest icon. I imagine her as a fed up wife with her kindle,solitaire or sudoku, with sunglasses and a hat. Half ignoring her husband as she taps away. Just attempting to get a divorce with a man half insufferable. Meanwhile he’s pacing, kicking up the sand as he walks in little circles, muttering about his muse.
— Oct 14, 2025 04:18PM
Add a comment
Sarah
is 83% done
📚ایرنا: اونچه رو که از دست دادهیم وقتی به دست میآریم که_
(دفعتاً ساکت میشود.)
روبک: (با نگاهی پرسشگرانه) که چی...؟
ایرنا: که ما مردگان سر برداریم.
روبک: (با اندوه سر تکان میدهد.) اونوقت چی دستگیرمون میشه؟
ایرنا: میفهمیم که هیچوقت زندگی نکردهیم.📚
— Sep 01, 2024 05:33PM
Add a comment
(دفعتاً ساکت میشود.)
روبک: (با نگاهی پرسشگرانه) که چی...؟
ایرنا: که ما مردگان سر برداریم.
روبک: (با اندوه سر تکان میدهد.) اونوقت چی دستگیرمون میشه؟
ایرنا: میفهمیم که هیچوقت زندگی نکردهیم.📚
Sarah
is 65% done
📚روبک: سالهاست منتظرت بودم، البته خودم هم نمیدونستم.
ایرنا: من نمیتونستم بیام پیشت آرنلد. من تو گور خوابیده بودم، خوابی عمیق و طولانی، پر از رؤیا.
روبک: ولی حالا تو بیداری ایرنا.
ایرنا: (سرش را به علامت نفی تکان میدهد.) هنوز خوابی عمیق روی چشمهام سنگینی میکنه.
روبک: سپیده سر میزنه... و خورشید برای هردوی ما میدرخشه، خواهی دید.
ایرنا: این رو هیچوقت باور نکن!
— Sep 01, 2024 04:42PM
1 comment
ایرنا: من نمیتونستم بیام پیشت آرنلد. من تو گور خوابیده بودم، خوابی عمیق و طولانی، پر از رؤیا.
روبک: ولی حالا تو بیداری ایرنا.
ایرنا: (سرش را به علامت نفی تکان میدهد.) هنوز خوابی عمیق روی چشمهام سنگینی میکنه.
روبک: سپیده سر میزنه... و خورشید برای هردوی ما میدرخشه، خواهی دید.
ایرنا: این رو هیچوقت باور نکن!
Sarah
is 61% done
📚روبک: تو هیچ نمیفهمی تو ذهن یک هنرمند چی میگذره.
مایا: خدای بزرگ، من حتی نمیدونم توی ذهن خودم چه خبره.📚
— Sep 01, 2024 04:28PM
Add a comment
مایا: خدای بزرگ، من حتی نمیدونم توی ذهن خودم چه خبره.📚
Sarah
is 60% done
📚روبک: (با خشمی ناگهانی) ولی میدونی وحشتبارتر از همه چیه؟ میتونی حدس بزنی؟
مایا: (در چالش آرام با او) آره، اینه که خودت رو اسیر من کردهی... تمام عمر!
روبک: من البته اینطور بیرحمانه نمیگفتم.
مایا: این چیزی از بیرحمانه بودن منظورت کم نمیکنه.📚
— Sep 01, 2024 04:27PM
Add a comment
مایا: (در چالش آرام با او) آره، اینه که خودت رو اسیر من کردهی... تمام عمر!
روبک: من البته اینطور بیرحمانه نمیگفتم.
مایا: این چیزی از بیرحمانه بودن منظورت کم نمیکنه.📚
Sarah
is 56% done
📚مایا: خب مطمئنم که تو میشناختیش... خیلی هم خوب میشناختیش... خیلی پیشتر از اینکه با من آشنا بشی.
روبک: و خیلی پیشتر از اینکه با تو آشنا بشم... اون رو فراموش کرده بودم.
مایا: (مینشیند.) تو به این آسونی آدمها رو فراموش میکنی روبک؟
روبک: (با تندی) آره، خیلی آسون. (با خشونت) اگه بخوام.📚
الِکی میگه.
— Sep 01, 2024 04:13PM
Add a comment
روبک: و خیلی پیشتر از اینکه با تو آشنا بشم... اون رو فراموش کرده بودم.
مایا: (مینشیند.) تو به این آسونی آدمها رو فراموش میکنی روبک؟
روبک: (با تندی) آره، خیلی آسون. (با خشونت) اگه بخوام.📚
الِکی میگه.
Sarah
is 50% done
📚من روحم رو به تو بخشیدهم... زنده و جوان؛ و از اون به بعد پوچ و تهی شدهم... بیروح. (خیره به او مینگرد.) برای همین بود که مُردم آرنلد.📚
— Sep 01, 2024 04:00PM
Add a comment
Sarah
is 12% done
📚میهمانیها اغلب شبیه زندگیاند؛ مردم تا هنگام خداحافظی متوجه هم نمیشوند.📚
— Sep 01, 2024 01:07PM
Add a comment




























