Status Updates From رازهای سرزمین من: جلد دوم

به آخرای داستان رسیدم و دلم نمیاد تمومش کنم
واسه همینه چند روزه که ازش فرار میکنم...
کتابی که خیلی جاهاش از نویسنده غر زدم اما در نهایت، راوی مورد علاقم شد همون شخصیتی که ازش بدم میومد... خلاصه که ادبیات داستانی مسئله‌ی عجیبیه. همون ادمی که اگه توی زندگی واقعی ملاقاتش کنی، ازش متنفر میشی، توی داستان‌ها باهاش همراه می‌شی و عاشق می‌شی و درکش می‌کنی...

بعد از ناامیدی اواخر جلد اول،
حالا اوایل جلد دوم دوباره داره من رو امیدوار میکنه...
خب براهنی عزیزم تو که بلدی اینقدر خوب بنویسی، چرا همه‌جای کتاب رو خوب ننوشتی؟🫠

چه قدرررر عالییی بود...وای کلمه ای ندارم برای توصیفش! بهترین رمانی بود که این چند سال اخیر خوندم...وای براهنی تو با ما چه کردی!