Status Updates From کیک عروسی و داستان‌های دیگر

راستش نتونستم تمومش کنم، انگار نمیتونم با داستانهاش ارتباط برقرار کنم. شاید بعدها دوباره برم سراغش

در حقیقت بیست سال آزاگار نمی‌دانستی آیا واقعا اشکاای ندارد که برگردی سر خانه و زندگی‌ات در بیروت. نمی‌دانستی آیا صلح صرفا یک وقفه است، یک استراحت، چرت کوتاهی در بعدازظهر، پیش از آنکه روند بی‌امان کشتار از سر گرفته شود. این را هم نمی‌دانستی که چه موقع دری را باز می‌کنی و گذشته با گریه‌های هیستریک و بازوان گشوده‌اش به تو هجوم می‌آورد. واقعیت این بود که او گذشته را به حال ترجیح می‌داد.

داستان عضو ثابت خانواده عالی بود.

روش داستان کوتاه کشف و شهود است. کوچکی عامل قدرت اوست. توده کسالت‌بار رمان در نظرش به تصویر خنده‌دار ضعف می‌ماند. داستان کوتاه برای هیچ چیز عذرخواهی نمی‌کند. از کوتاه بودن خود شادمان است. می‌خواهد باز هم کوتاه‌تر باشد. فقط یک کلمه باشد. اگر بتواند آن کلمه را پیدا کند، اگر بتواند آن هجا را بیان کند، تمام جهان با غریوی از درونش زبانه خواهد کشید. آرزوی عجیب داستان کوتاه همین است؛ باور عمیقش، بزرگی کوچکی‌اش همین است.