Status Updates From کوارتت نهایی

"متوجه شدم که از مشاهده من در بند لذت می‌بری. البته نه که اعتراضی داشته باشم. من از عشق در هر شکلی استقبال میکنم. ولی بعید میدونم پدر از این که تنها پسرش چنین علاقه‌مندی‌های... پیچیده‌ای داره، چندان مشعوف بشه."

💀💀💀💀😂😭😂😭😂😭😂😭😂

"... کجاشه که فایلن به سوشیانس رفته. چپ به فایلن نگاه کنی، رفیق رفقاش می‌ریزن جرت میدن. و بذار اینم بهت بگم کجاشه که نیک به مورتیس رفته... اون فقط منو داره."

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

من: به شدت عجیب و غریبی نیک و جری رو شیپ میکنم
نیک: شش‌هفتم بسیار بسیار عزیزم؟
من: oh my god!!!! can you stop flirting with him for two goddamn seconds?
همچنان من: never mind me. please do. pleaseeeee. pretty please?

(اینم بالاخره اتفاقیه که میوفته وقتی به یه اندازه روی دو تا کرکتر کراش داری :/🤦🏻‍♀️ )

مورتیس: ترجیح میدم همه پسرمو بیشتر از من دوست داشته باشن.

آه مورتیس عزیز من، آه... ولی خیالت راحت من به اندازه همه دوسش دارم :)😭

⚠️خطر اسپویل⚠️


"من هم که حس‌گر نبودم. همان موقع که او جان من را گرفت فهمیدم روزی پسرم را هم خواهد کشت."

اوکی اینقدر جیغ زدم صدام در نمیاد. فقط بگم اگه دستش به نیک بخوره منو آرمینا باید یه چت درست و حسابی با هم داشته باشیم!

-به جای ادای دینت به خدایی که تو رو خلق کرده—
+نمیدونم چرا امثال تو همیشه زور میزنن عقیده‌شونو مثل سیخ بکنن تو ماتحت بقیه. نه کاری‌تون داشته باشم البته. بیاد بره همونجا. :)))))))))))))))))

"تو چی فکر میکنی دخترم؟ باید از انسان‌ها محافظت کرد یا از انسانیت؟"

الان حسم بعد از شروع کتاب دقیقا شبیه حسم موقع دیدن فصل چهار اتکه. همون موقع که اینجوری بودم، "یعنی انیمه رو اشتباه دانلود کردم؟ گابی کیه؟" :)))

"نیک نبود"
فقط اون چند ثانیه‌ای که طول کشید تا این جمله برام هضم بشه

نیک رو بدین من برم
پ.ن. چرا امتحانای دانشگاه باید الان شروع بشه هق

جدی جدی کتاب استاندارد تالیفی داریم

ساختار روایت جدیدش رو دوست دارم

آندریاس برای من بقیه برن خونه‌شون.