Status Updates From از آسمان به گل سرخ: نامه‌ها...

«اینجا سیاست خیلی خیلی پیچیده و زننده است.خدا شاهد است که همه‌ی اینها ناشی از کمبود عشق است!»

«تو برای من تنها کسی هستی ‌که بوی خوش خورشید و ابرها و زندگی و خداوند می‌دهد.»

《خانه‌مان هرچقدر هم که می‌خواهد ساده باشد، زیر یک درخت با شوهر و سگم. من هرشب و هرروز نامش را خواهم خواند و با رهگذران مهربان خواهم بود. من برایت پرنده‌ها را کباب می‌کنم و میوه‌های شیرین جلویت می‌گذارم و در خواب دست هایم را به تو می‌دهم تا از من جدا نشوی‌.》

«وقتی مُردید خداوند مهربان به شما می‌گوید:" فرزندم شما در زندگی‌تان بهشت و جهنم را داشته‌اید. با تونیو زندگی کردید. من دیگر چه می‌توانم به شما بدهم فرزندم؟"
و شما به آرامی به او پاسخ خواهید داد: تونیو را.»
:))))

دیگه هیچ نامه‌ای نامه‌های ماریا و آلبر نمیشه.

وای این خیلی خیلی غمگین تر از خطاب به عشقه!
فکر نکنم بتونم اشکامو نگه دارم.

نمیدونم چرا این کتاب زیبا اینجا انقد کم امتیاز داده شده☹

مقدمات تموم شد و از این به بعد میریم سراغ خودِ نامه‌ها.

کنسوئلو عزیزم، به خانه من بیایید و آن‌جا را با بی‌نظمی شگفت‌انگیزتان پُر کنید. روی همه میزها بنویسید. همه میزها متعلق به خودتان است. قلب مرا هم تا می‌توانید به هم بریزید.

"روزی روزگاری، کودکی گنجی کشف کرد. اما این گنج برای او که چشم‌هایش هنوز بلد نبود درک کند و دست‌های کوچکی که هنوز نمی‌توانست خوب نگه دارد، زیادی بزرگ و زیبا بود. پس کودک افسرده شد."
از متن نامه‌ی آنتوان به کنسوئلو در باب عشق