آزاده شریفی > Recent Status Updates

مدیون اید اگه فکر کنید به خاطر جامع می خونمش...
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی...

فقط چنین کتاب مفرحی می تواند تلخی این روزهای گند را کمی و آن هم کمی دور کند...

مراسم ختم سالیانه ایران بین دو انقلاب
این بار به بهانه تاریخ ادبیات بچه ها و حلول سال نو میلادی...

احساس می کنم در برزخ عطار میاد دست می ذاره روی شونه ی شفیعی کدکنی: می گه: آخه استاد... برادر... همشهری... من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست، اومدی دوبرابر حرف من تعلیقات نوشتی... اسرار ما رو بر صحرا فکندی که چی؟ نه درسته آخه؟

عطار نیشابوری ش تمام شد شفیعی کدکنی ش مانده....
در جهنم دانشجوهای ادبیات رو مجبور می کنن تعلیقات بدون متن بخونن... مطمئنم!

در کنار حرف های حسابی که از شایگان خوانده ام و شناختی که از آثارش دارم... این انشاهای دوران کودکی را با چه امیدی بخوانم؟

باید در نوجوانی می خوندمش... ولی باز هم تجربه خوبی بود

جلوی کتابخانه می ایستم
غمگین، دلتنگ، ملول
دستم به کتاب نخوانده ای نمی رود
عقاید یک دلقک را تازه خوانده ام...
از میان همه کتاب، هنوز هم زیاد نیستند آنهایی که بتوانند این همه خستگی و بی معنایی را گردن بگیرند...
آدم باید تا جوان است کتاب هایش را بخواند
پیر که شد، فقط دوست دارد همان خوانده ها را بخواند و بازبخواند
...
و این پیری ست
کوچک
بی معنا
غم انگیز

تو نمی توانی آن را به زبان بیاوری، حتی نمی توانی چیزی را که من می دانن به خاطرت خطور بدهی. تو یک دلقک کم داری
...

سالی چند بار باید هوای این کتاب را استنشاق کنم
...
پ.ن : ترجمه شریف لنکرانی نه شسته رفته است و نه خوب با این حال، به آن ترجمه مقبول و موجه نشر چشمه ترجیحش می دهم
انگار روح عمق و بی قیدی کتاب را ترجمه کرده است

عجالتا شوق خواندنش فقط