لیل‍ا > Recent Status Updates

فعلا نسخه‌ی انگلیسی رو در کنارش دارم چک می‌کنم، اگه دیدم خیلی داره اذیت‌کننده می‌شه دیگه می‌رم سراغ همون اصلی و ترجمه رو می‌ذارم کنار.

ترجمه‌ش روان نیست.

چرا دیگه نمی‌شه به گودریدز کتاب اضافه کرد؟ کتابی که دارم می‌خونم نه نسخه‌ی اصلی و نه ترجمه‌اش اینجا وجود داره، و الان نمی‌دونم چه کارش باید بکنم.

همه‌ی مردم دارای وسعت نظر و قدرت اندیشه طبعا از مردان معتقد به اصول نفرتی غریزی دارند؛ زیرا اینان خیلی زود درمی‌یابند که اصول اخلاقی پیچیدگی‌های مرموز زندگی را دربرنمی‌گیرد و پایبندی ما به قواعدی از این دست در حکم سرکوب همه‌ی انگیزه‌ها و الهامات الهی برخاسته از بصیرت و همدلی فزاینده است./

و با این‌همه در این باور که اندیشه‌ها و عشق‌های این نخستین سال‌ها همیشه بخشی از زندگی‌شان خواهد شد بر خطا نبودند. اگر در زمین دوران کودکی نمی‌داشتیم هرگز آن را این‌چنین دوست نمی‌داشتیم [...] کدام تازگی ارزش آن یکنواختی دل‌انگیزی را دارد که همه‌چیزش آشناست و چون آشناست دوست داشته می‌شود؟

شاید من اشتباه می‌کنم ولی اگه قرار بود انقدر راجع به صنعت زیبایی آمریکای مدرن حرف بزنه دیگه نباید اسم کتاب رو می‌گذاشت دانشنامه‌ی مو: تاریخ فرهنگی. (یا هرجور دیگه‌ای که ترجمه می‌شه)

ولی هنوز اون قسمتی که راجع به برده‌داری و استثمار نه‌تنها زمین و فرهنگ، که حتی مدل موی سیاهپوست‌ها گفت رو یادم میاد، ناراحت می‌شم.

در کل داره خوب پیش می‌ره به جز اینکه تا اینجا خیلی به دوره‌های باستانی نپرداخته -که نویسنده تو پیشگفتار توضیح داده که چرا- و کاش عکس‌های بیشتری داشت که رنگی هم بودند.

جنگجو که در درون سایه‌ها می‌لغزید و پیش می‌رفت، با آوایی نرم این سخنان را به آواز می‌سرود:
"من از گامهای روز بر ستیغ کوهساران پیشی خواهم گرفت، تا در میان بلوطهای جنگل به جستجوی کبوتر تنها و مردم‌گریز خویش بشتابم.
من گردن‌آویزی از صدفهای زیبا بر گردن او آویخته‌ام، در آن میان، سه دانۀ سرخ به نشانۀ عشق من، سه دانۀ بنفش به نشانۀ هراسهایم، سه دانۀ آبی به نشانۀ امیدهایم، دیده می‌شود...."

"اما سنتی را که «سنت» یعنی سنگواره شده باید در موزه حفظ کرد و کاربرد بی‌فزون و کاستش به دست هنرمند، بی نوشدگی و تفسیر و تعبیر به زبان زمانه، آفرینندگی نیست، رونویسی‌ای ماشین‌وار است."

این "نوشدگی" از و تا کجا باید پیش بره؟ بعضی‌ها فکر می‌کنن مجبوریم به بعضی سنت‌ها بچسبیم وگرنه هویتمون رو گم می‌کنیم. سنتی که اشتباه و سمی و آسیب‌رسانه رو نگه می‌دارن و هنری که همچنان می‌تونه به پویایی خودش ادامه بده حذف می‌شه. هنری که/

I could sit beside Mrs. Mayne, while she politely complains about the rain and talks about the sunny days in which she used to live in southern France; I'd sip my tea and gently listen to her while the rain slowly stops.

"هم از این‌رو این سرزمین ماتم گرفته است،
و تمامی کسانی که در آن زندگی می‌کنند زار و رنجورند؛
و نیز دَدان
و مرغان هوا،
و حتی ماهیان دریا نیز به هلاکت افتاده‌اند."

برده‌داری در قومی که از بردگی فرار کرده:
"جامعه‌ی مزبور همچنین جامعه‌ای بود که برده‌داری در آن به عنوان یک رسم و نهاد پذیرش داشت. قوانین سفت و سختی در مورد شیوه‌ی رفتار با بردگان [غلامان و کنیزان] وجود داشت -برخی از آن‌ها نسبتا دل‌به‌خواهی بودند، مانند قانونی که به موجب آن مجازات ارباب پس از مردن بلافاصله‌ی برده در اثر کتک خوردن روا بود اما چنان‌چه برده یک یا دو روز پس از کتک خوردن می‌مرد ناروا."
در جای دیگه‌ای میگه:

"رقابت میان موسی(و هارون) و فرعون(و ساحران وی) رقابت میان یهوه و ایزدان مصری نیز هست، رقابتی که طی آن یهوه در نهایت، چنان‌که پیش‌بینی می‌کند، ایزدان مزبور را شکست می‌دهد: «و از تمامی خدایان مصر داد خواهم ستاند، من یهوه» (آیه 12 باب 12 از سفر خروج) لذا به نظر می‌رسد که یهوه خود(هنوز) یگانه پرست و موحد نیست."

یعنی اگه یهوه اون ایزدان رو مثلا شکست نمی‌داد مردم بهش ایمان نمی‌آوردن و خروج از مصر اتفاق نمی‌افتاد؟

بعد از خوندن راجع به این اسطوره‌های آفرینش من دیگه اون آدم سابق نمی‌شم

من هیچکدوم از این بی‌شمار اسم‌ها رو یادم نمی‌مونه. :‌)))