Behnam M > Recent Status Updates

« ... فکر کردم چقدر عجیب است منی که زندگی‌ام را وقف درک دنیای دیگران کرده‌ام، واقعا نفهمیده بودم کسانی که به اسطوره تبدیلشان میکنیم، خود گرفتار اسطوره‌اند. نومید میشوند، در مرگ مادری به سوگ مینشینند، به دنبال شادی‌اند، آنها هم بر زندگی خشم میگیرند و ممکن است لازم باشد خود را فلج و ناتوان کنند تا دست از بخشیدن بردارند»

پائولا به من آموخت پذیرش مشتاقانه و صادقانه مرگ، اجازه میدهد زندگی را به شیوه ای غنی تر و راضی کننده تر سپری کنی.

کسی که چرایی در زندگی دارد، با هر چگونه ای خواهد ساخت

انسان بیش از آنکه از مرگ بهراسد، از انزوای محضی که مرگ را همراهی میکند، میترسد. ما میکوشیم زندگی را دو نفری تجربه کنیم، ولی هر یک از ما مجبوریم تنها بمیریم. کسی قادر نیست با ما یا به جای ما بمیرد

داستان اول: عشق اول - ایوان تورگنیف
پنج ستاره

معمولا هرکس شغل و حرفه ای داشته باشد خیال می کند برای جامعه سودمند است و از هر نظر اهمیت دارد. در اشتباهند آنها که خیال می‌کنند دزدها، آدم کش‌ها، جاسوس‌ها و فاحشه‌ها شغل خود را ننگین می‌شمارند و از آن شرمسارند. حقیقت جز این است

اعضای عادی گودریدز چجوری میتونن یه کاور یا کتاب جدید به دیتابیس گودریدز اضافه کنن؟

باید با ارائه مشخصات صحیح و کامل در مورد کتاب یا ادیشنی که میخوان اضافه کنن، یک در خواست به گروهی که توی لینک زیرآدرسش وجود داره بزنن. توجه کنید: اطلاعاتت باید معتبر و از منابع قابل استناد باشه. این سخت ترین بخش کار برای انتشارات گم نام ایرانیه

https://www.goodreads.com/topic/show/...

مطابق مطلبی که در بخش
help
گودریدز پیدا کردم، متاسفانه دیگه امکان اضافه کردن ادیشین جدید کتابها برای اعضای عادی وجود نداره. برای همینه که بسیاری از کتابای جدیدالانتشار داخل دیتابیس گودریدز اضافه نشده‌اند و من اینو تا امروز نمیدونستم. از زمان ایجاد این سیاست کمتر از یک سال میگذره


Members who are not Goodreads Librarians or Authors will no longer be able to manually add books to the catalog.

با عنوان فارسی «کندو» توسط انتشارات گویا و با ترجمه اسکندر جهانبانی منتشر شده است اما متاسفانه این ادیشن داخل گودریدز اضافه نگردیده است و من هم در نسخه بازطراحی شده‌ی صفحه‌ی کتابها نتوانستم دکمه اضافه کردن ادیشن جدید را پیدا کنم. گمانم کاملا حذف شده است

و شما اسم این را داستان گذاشته‌اید؟

بعد اینکه ۲۰۰ صفحه را خواندم فهمیدم که نویسنده، کار بر روی کتاب را در ۱۸ سالگی آغاز کرده است. مشخص است که هیچ چیز از نویسندگی نمیداند و البته بعضی‌ها، تزهای سیاسی و جامعه شناسی از این کتاب میدهند. عجب مهملاتی

و شما اسم این را داستان گذاشته‌اید؟

بعد اینکه ۲۰۰ صفحه را خواندم فهمیدم که نویسنده، کار بر روی کتاب را در ۱۸ سالگی آغاز کرده است. مشخص است که هیچ چیز از نویسندگی نمیداند و البته بعضی‌های سیاسی و جامعه شناسی از این کتاب میدهند. عجب مهملاتی

نیچه معتقد است که هرجا رنج نباشد باید رنج را پدید آورد. این اخلاق نیچه است: تنها هرجا رنج باشد، تصعید و رهایی وجود دارد

به همین دلیل نیچه می‌گوید به پاداش رنجی که برده است بدل به ژرف‌ترین جان تمام قرن‌ها گشته و کتاب‌هایش تلاشی برای فلسفیدن به شیوه خدایان است

دوست نیچه، هاینریش فون اشتاین نزد نیچه شکایت میکند که هیچ عبارتی از زرتشت را نفهمیده است و نیچه چنین پاسخ می‌دهد:
همین هم خوب است، زیرا درک و تجربه شش جمله از آن، فرد را به سطحی والاتر از میرایان مدرن می‌رساند

در جایی دیگر:
حکمت زیل‌ها چنین است: بهترین کار آن بود که اصلا متولد نمیشدیم، دومین کار مردن هرچه زودتر است

با اینکه در مورد نیچه و آثارش بی اطلاع نیستم اما کمترین دریافتی از این کتاب ندارم. انگار در حال خواندن یک متن به زبان اسپرانتو هستم. زور زیادی برای درک بعضی از پاراگرافها میزنم اما وقتی موفق هم میشم نمیتونم ارتباطی با پاراگراف قبلش ایجاد کنم. کلا متن به شدت از هم‌گسیخته‌س

تصور میکنم ترجمه فارسی این کتاب تا اینجای کار مناسب کسانی نیست که اطلاعاتی در مورد معماری کامپیوتر یا شبکه های عصبانی ندارن. خودم اگه قبلا خیلی از این مطالب رو نمیدونستم احتمالا گیج میشدم و چیزی نمیفهمیدم

اما هدف نویسنده قطعا این بوده که همه از کتاب لذت ببرن و نیاز به دانش زمینه ای نداشته باشه