Mahboob > Recent Status Updates

آرامش فقط لایه نازکی از یخ است روی رودخانه‌ای خطرناک و مرگبار

باید گوشیم رو شارژ می‌کردم، من بی اعتقاد تو امامزاده صالح نشسته بودم، درمان شوپنهاور رو میخوندم و به پهنای صورت اشک میریختم و از بلندگو سلام فرمانده پخش میشد، پارادوکس واقعی😂

او جنگیده تا دیگر جنگ نشود.
جنگ زندگی آدم رو دو شقه می‌کند،اما هنوز مجبوری طوری زندگی کنی که انگار یکپارچه هستی…
متوجه شدم در همین لحظه، آرواره‌های جنگ، زندگی متزلزل من را میان داندانهایش گرفته…

هر راه چاره تو را از سایر راه‌ها محروم میسازد .

یقین پیدا کن که داوری‌های ذهنت، داوری ‌های عینی را از چشمت پنهان نکند.
🍃🍃🍃

خوب من عاشق شوپنهاور شدم😂
چون اهل کوهنوردی بوده:

دریافته‌ام که دیدن درونمای منظره از بالای یک کوه بلند، موجب گستردگی اندیشه می‌شود… همه‌ی اشیای کوچک ناپدید می‌شوند و تنها آنچه بزرگ است، شکل خود را حفظ می‌کند.

وسواس نوعی پرت اندیشی است، تو را از فکر کردن به چه چیزی حفظ می‌کند؟ دارد چه را پنهان می‌کند؟

انسان را درون آشوبی باید، تا اختری رقصان از او بزاید.

هر چه دارایی درونی فرد بیشتر، کمتر از دیگران میخواد.

انگار یه شات ویسکی سک، گس و تلخ

“ازدواج را وامی میدانم که در جوانی میگیرند و در سالخوردگی پس می دهند. “
فکر کنم خوندن این کتاب، این روزها که متناقض‌ترین، شیرین ترین و تلخ‌ترین، حس‌های زندگیم رو دارم تجربه میکنم، اصلا انتخاب مناسبی نبوده، گوشه رینگ گیر میکنم.

این کتاب رو وقتی آدم دیگه ای بودم خوندم و حالا دوباره دارم میخونم، بعد از اتفاقات ایران
کمونیسمی که ما هم باهاش زندگی کردیم، خیلی جاها باهاش گریه میکنم و خیلی جاها با تمام سلولهام درکش میکنم.

اون اتفاقی که انتظارش رو داشتم افتاد
باید خودم رو متوقف کنم که بتونم فقط روزی ۱۰ صفحه رو بخونم و الا این کتاب ، به جای ۴ ماه ، دو هفته‌ای تموم میشه
درست مثل آناکارنینا