ع’s Reviews > شیطان و خدا > Status Update

تو مرده ای و جهان همچنان پر است: جای تو پیش هیچکس خالی نیست

شب نزدیک می شود: در هوای گرگ میش باید چشمهای تیزبین داشت تا خدا را از شیطان تشخیص داد

در این دنیا یک روز بیشتر نیست، همین یک روز است که همیشه تکرار می شود: صبح آن را به ما میدهند و شب از ما باز پس می گیرند

میخواهید به شما بگویم که چرا از مرگ نمی ترسید؟
چون هر کدام از شما فکر میکند که مرگ بر سر دیگری نازل خواهد شد نه بر سر خودش

در این دنیایی که خون از آن جاری است، شادی و خوشی وقاحت است، آدم های خوشبخت تنها هستند [به یک معنا این سخن درست است و آن معنای متداول خوشی است. یعنی برخورداری بی اعتنا به کمبود دیگران. خوشی به آن صورت که هیلدا 4 صفحه ی بعد تشریح می کند "بنازم به این خوشبختی! آنها مثل گوسفند بع بع می کنند!"خوشی حاصل از ترک شر و نپرداختن به نیکی، خوشی حاصل از
[سکون، که غیر از گندیدگی نیست

راست است، هیچ عقوبتی آدم را پاک نمی کند

خیال کرده ای روح مردم سبزی خوردن است؟ باغبان می تواند تصمیم بگیرد که چه چیز به درد چغندر می خورد، اما هیچکس نمی تواند برای مردم، اگر خودشان نخواهند، خیر و صلاح انتخاب کند

دنیا بی عدالتی است: اگر قبولش کنی شریک جرم می شوی، اگر عوضش کنی جلاد میشوی. (میخندد.) ها! ها! بوی گند زمین تا آسمانها رفته است

اگر میخواهی مستحق جهنم شوی کافی است که راحت توی تخت خوابت دراز بکشی

من [گوتز فرمانده ی ارتش] آن ها را به موجب وظیفه ام می کشم و اسقف اعظم آن ها را به موجب وظیفه اش می بخشد