مجید اسطیری’s Reviews > زندگانی بتهوون > Status Update
مجید اسطیری
is on page 55 of 160
در موزه بتهوون در شهر بُن اسباب های صدا شناسی که در حدود 1814 توسط یک مکانیسین ساخته شده همچنان باقی است. درباره ناشنوایی بتهوون کتابهای مختلف نوشته شده. دکتر ژاکوبسن 1910 نوشته گوش درد او از یک بیماری سفیلیس موروثی ناشی شده. اما من قبلاً در کتاب دیگری نشان داده ام که تمرکز فوقالعاده حواس و خستگی زیاد مغزی سبب مشکل شنوایی او شده است. گوش هایش شب و روز صدا میکرد. این راز را تا سال 1801 مخفی میکرد.
— Apr 07, 2024 08:22AM
5 likes · Like flag
مجید’s Previous Updates
مجید اسطیری
is on page 111 of 160
برایم مقدور نبود که به مردم بگویم بلندتر صحبت کنید، فریاد بزنید! من کر هستم! آه که هرگز نمیتوانم این ضعف خود را فاش کنم. ظاهراً بدبختی من مرا نمیشناسد و به همین جهت مرا بیشتر آزار میدهد. تنها، کاملا تنها ماندهام. جرأت ندارم جز برای احتیاجات ضروری به میان مردم بیایم. اکنون شش ماه است به اجبار در ییلاق هستم. در اجتماع چقدر خود را حقیر میدیدم. هنر، تنها هنر مرا حفظ کرد!
از وصیتنامه بتهوون
— Apr 10, 2024 07:43AM
از وصیتنامه بتهوون
مجید اسطیری
is on page 77 of 160
موفقیت نخستین اجرای سمفونی نهم در ویَن پیروزمندانه بود و حتی نتایج آشوب انگیزی به بار آورد زیرا وقتی بتهوون روی صحنه آمد مردم با ۵ بار کف زدن از او استقبال کردند در حالی که طبق تشریفات رسمی اتریش در مواقع ورود خاندان سلطنتی فقط ۳ بار کف میزدند. پس پلیس دخالت نمود. سمفونی با ذوق و شوق عمیقی استقبال شد. بسیاری از شنوندگان گریستند. خود بتهوون در پایان اجرا از شدت تأثر بیهوش شده بود. او را بیهوش به منزل دوستش بردند...
— Apr 09, 2024 12:36AM
مجید اسطیری
is on page 44 of 160
بر بیماریهای جسمی بتهوون ناراحتی های دیگر نیز علاوه میشد. ووگلر میگوید هیچگاه بتهوون را خالی از عشقی آتشین ندیده است. و این «عشق» ها همیشه در کمال «عفاف» بودهاست. در روزگار ما این دو مفهوم را فراموش کرده اند و مردم تفاوت عشق بازی و نفس پرستی را نمیدانند. در روح بتهوون عفاف فراوانی وجود داشت، به طوری که حتی از یک کلمه ناروا یا یک فکر دور از نزاکت وحشت داشت. عشق را به صورت تناقض ناپذیری مقدس میداشت.
— Apr 06, 2024 04:00AM
مجید اسطیری
is on page 33 of 160
پدرش در چهار سالگی او را مجبور میکرد ساعتها پای پیانو بنشیند. چیزی نمانده بود برای همیشه از موسیقی بیزار شود. جوانی او با غم نان میگذشت. در سیزده سالگی در کلیسا ارگ مینواخت. در هفده سالگی مادرش را از دست داد. «آه او چقدر برایم خوب بود. مایه عشقم بود.» مادر بتهوون به بیماری سِل مرد و خودش هم اغلب خیال میکرد مسلول شدهاست. بعدها نوشت «چقدر بیچاره است کسی که راه مردن را نمیدانند.»
— Apr 03, 2024 11:42AM

