مجید اسطیری’s Reviews > آخرین مرز > Status Update
مجید اسطیری
is on page 11 of 356
به نظر می رسید که سرخپوستها قادر خواهند بود در این سرزمین بزرگ تا نسلهای آینده زندگی کنند. این سرزمین انباشته از شکار، از خط آهن دور بود. سپس شرکت یونیون پاسیفیک کارهای ساختمانی اش را به انجام رساند. تگزاسیها یک جاده مالرو ساختند و دولت برای حفاظت از آنها در مقابل سرخپوستها پادگانهایی ساخت. سرخپوستها عقب رانده شدند و کنگره فرستادگانی برای بر هم زدن پیمان صلح با سرخپوستها اعزام کرد.
— Apr 11, 2024 08:00PM
4 likes · Like flag
مجید’s Previous Updates
مجید اسطیری
is on page 255 of 356
سربازان همان جا ایستادند و مانند کسانی که در یک میدان تیر کبوترها را هدف قرار میدهند تیراندازی میکردند. آن قدر شلیک کردند تا اینکه دستهای یخ کرده آنها از داغی لوله های تفنگ هایشان تاول زد. سرخ پوستها چون لکه های تیره ای در زمینه سفید برف به صورت توده های کیسه ای مچاله و بی هدف در می غلتیدند و سراسر میدان پوشیده از برف را لکه لکه کرده بودند و با مرگ خود نقشی چون یک پارچه سفید با خالهای سیاه برجای گذاشتند.
— May 19, 2024 02:01PM
مجید اسطیری
is on page 200 of 356
بوفالوها به طوری باورنکردنی طی چند سال به دست شکارچیان پوست نابود شدند. شکارچیان پوست به دنبال چرم بودند و گوشت و استخوان را رها میکردند. بوی تند گوشت گندیده تا فرسنگها در دشتها به مشام میرسید. تا آن زمان آمریکا چنان کشتاری را به خود ندیده بود و تصور نمیرود که قبل از آن هم در تاریخ بشر این چنین میلیونها کیلو گوشت قابل تغذیه در گرمای آفتاب گندیده باشد. حتی فراوانی بوفالوها نمی توانست در برابر چنین کشتاری پایدار بماند
— May 16, 2024 03:11AM
مجید اسطیری
is on page 122 of 356
شورتز یکی به سیگارش زد و گفت: وقتی دولتی دارای حاکمیت با دولت دارای حاکمیت دیگری پیمانی منعقد میکند، این پیمان فقط تا زمانی معتبر خواهد بود که حاکمیت هر دو دولت محفوظ باشد؛ حتی اگر این سرخ پوست ها زمانی در مناطقی که محل زندگیشان بوده اعمال حاکمیت میکردهاند، امروز نمی کنند. صرفاً این واقعیت که آنها از سرزمینی که در آن می زیسته اند اخراج شده اند، هرگونه ادعای حاکمیت آن ها را منتفی میکند.
— May 04, 2024 04:40AM
مجید اسطیری
is on page 111 of 356
اکنون این گروه کوچک سرخپوستان قبیله «شایان» دهکده کوچکی که روی هم سیصد نفر می شدند، از جایی که دولت به آنها داده است خارج شده اند. دارند به موطنشان در شمال میروند. در فاصله هزار میلی.
،
ژنرال فکر کرد «افکارشان مانند افکار بچه هاست و به این خاطر باید بمیرند.» در ذهنش تأیید کرد که آنها با سختی خواهند مرد. ظاهراً تنها چیزی که این سرخ پوستها میدانند این است که چطور بمیرند.
— Apr 28, 2024 09:10AM
،
ژنرال فکر کرد «افکارشان مانند افکار بچه هاست و به این خاطر باید بمیرند.» در ذهنش تأیید کرد که آنها با سختی خواهند مرد. ظاهراً تنها چیزی که این سرخ پوستها میدانند این است که چطور بمیرند.
مجید اسطیری
is on page 77 of 356
وینت که کودک سرخ پوستی در دست داشت برخاست. پسرک نمی توانست بیش از پنج سال داشته باشد، و کاملاً مرده بود، گلوله ای به گردنش اصابت کرده بود. همان چهره گرد و باهوش مردم قبیله شایان را داشت. چشمهای سیاهش کاملاً باز بود. یکی از پاسدارها پیش آمد و با درماندگی گفت: «این اتفاق باید کار من بوده باشد ،قربان چند گلوله به آنها شلیک کردم. در تاریکی هیچ چیز نمیتوانستم ببینم.»
وینت گفت: « کار درستی کردی.»
— Apr 24, 2024 01:13AM
وینت گفت: « کار درستی کردی.»
مجید اسطیری
is on page 44 of 356
در حقیقت کم کم می فهمید حتی بازداشت آن مردها نیز غیر ممکن بود. سرخپوست های قبیله "شایان" میجنگیدند و او ده دوازده نفر سرباز از دست میداد و اجساد در هم ریخته زنان و کودکان را باید به خاک می سپرد. در نهایت نتیجه، جنگ سرخ پوستی پوچ و احمقانه ای بود که تا به پایان برسد مثل آتش در نیمی از دشت ها زبانه می کشید و به دنبال خود اجساد مجروحان و زندگی های درهم ریخته ای بر جا میگذاشت
— Apr 15, 2024 10:04PM
مجید اسطیری
is on page 22 of 356
میزنر با ناراحتی گفت: برای سرخ پوست ها نمی شود منطق آورد. تنها خوبهایشان مرده هایشان هستند
— Apr 13, 2024 06:08AM

