Amin’s Reviews > هری پاتر و سنگ جادو > Status Update
Amin
is on page 131 of 352
ترجمهٔ نظم به نظم جزو هنرهای بعضی مترجمهاست و لذت میبرم وقتی میبینم چقدر بعضیها این کار رو خوب انجام میدن. وفادار به متن اصلی، همخوان با زبان مقصد! توی کامنت برگردان شعر کلاه گروهبندی رو میذارم.
— Aug 31, 2024 01:07PM
9 likes · Like flag
Amin’s Previous Updates
Amin
is on page 211 of 352
«دوقلوهای ویزلی تنبیه شدند چون چند گلولهٔ برف را افسون کرده بودند تا هرجا که کوییرل میرود دنبالش بروند و مدام خودشان را به پشت دستارش پرت کنند.»
این دوقلوهای ویزلی از همون اول با دم شیر بازی میکردن 😂 تصور حالت چیزی که زیر دستاره، بعد از برخورد گلولهها، واقعا خندهداره 😂😂
— Sep 09, 2024 02:23PM
این دوقلوهای ویزلی از همون اول با دم شیر بازی میکردن 😂 تصور حالت چیزی که زیر دستاره، بعد از برخورد گلولهها، واقعا خندهداره 😂😂
Amin
is on page 206 of 352
لی جردن نتوانست جلوی خودش را بگیرد و جانبداری نکند:
«خب... بعد از اون تقلب آشکار و کثیف...»
پروفسور مگانِگِل با غرولند گفت: «جردن!»
«ببخشید، منظورم اینه که بعد از اون خطای محرزِ نفرتانگیز...»
«جردن، دارم بهت اخطار میکنم...!»
«خیلیخب، خیلیخب، نزدیک بود فلینت جویندهٔ گریفیندور رو بکشه که البته مطمئنم برای هرکسی ممکنه اتفاق بیفته.»
+ گزارشهای لی جردن از بخشهای خیلی باحال و بامزهٔ کتابهاست :))
— Sep 08, 2024 12:59PM
«خب... بعد از اون تقلب آشکار و کثیف...»
پروفسور مگانِگِل با غرولند گفت: «جردن!»
«ببخشید، منظورم اینه که بعد از اون خطای محرزِ نفرتانگیز...»
«جردن، دارم بهت اخطار میکنم...!»
«خیلیخب، خیلیخب، نزدیک بود فلینت جویندهٔ گریفیندور رو بکشه که البته مطمئنم برای هرکسی ممکنه اتفاق بیفته.»
+ گزارشهای لی جردن از بخشهای خیلی باحال و بامزهٔ کتابهاست :))
Amin
is on page 178 of 352
«نزدیک بود همهمون کشته بشیم... یا بدتر، اخراج بشیم.»
+ برای آشنایی با شخصیت هرماینی همین دیالوگش کافیه 😁
— Sep 04, 2024 12:58PM
+ برای آشنایی با شخصیت هرماینی همین دیالوگش کافیه 😁
Amin
is on page 126 of 352
«نمیدانست چه چیزی پیش رویش بود، ولی مطمئناً بهتر از چیزی بود که پشت سر گذاشته بود»
+ خوندن دوبارهٔ لحظات کسایی که میدونی در آینده قراره بمیرن، غمانگیز و کمی بغضداره. در عین حال اینکه بدونی کدوما قراره زنده بمونن باعث میشه حس سپاسگزاری توامان به نویسنده داشته باشی.
— Aug 29, 2024 11:53PM
+ خوندن دوبارهٔ لحظات کسایی که میدونی در آینده قراره بمیرن، غمانگیز و کمی بغضداره. در عین حال اینکه بدونی کدوما قراره زنده بمونن باعث میشه حس سپاسگزاری توامان به نویسنده داشته باشی.
Amin
is on page 19 of 352
«پروفسور عزیز، قطعاً آدم فهمیدهای مثل شما که دیگه میتونه اسمش رو به زبون بیاره؟ این "اسمشونبر" چرند چیه که هی میگن... یازده ساله میخوام مردم رو متقاعد کنم که اسم واقعیش رو بگن: وُلدِمورت.» پروفسور مِگانِگِل به خودش لرزید، ولی ظاهراً دامبلدور که داشت دو آبنبات لیموییِ چسبیده را از هم جدا میکرد، متوجه نشد. «اگه همهش بخوایم بگیم "اسمشونبر" که آدم گیج میشه. من که هیچوقت دلیلی ندیدم که از گفتن اسم ولدمورت بترسم.»
— Aug 22, 2024 12:24PM



ولی نکن قضاوت از روی ظاهر و رنگ
اگه زرنگتر از من پیدا کنی کلاهی
له میکنم خودم رو، اصن نداره راهی
اگه داری شبکلاه، مشکیه یا لبهدار
یا که کلاه شاپو، پیش خودت نگه دار
من کلاه هاگوارتسم، ندارم هیچجا لنگه
اونا جلوم میمونن همه پسِ معرکه
هرچی که توی سرت پنهونه و مخفیه
تکتکشو میبینم، یه لحظه هم کافیه
پس بذارم روی سر تا که بگم بدونی
کدوم گروه خونهته باید که توش بمونی
تقدیرتو ممکنه گریفیندور بگیره
اونجا جای هر کیه که واقعاً دلیره
شجاعن و دلیرن، بیباک و بیهراسن
هر گریفیندوری رو اینطوری میشناسن
گروه درخورِ تو شاید هافلپاف باشه
هافلپافی باوفا، صادق و پرتلاشه
درستکار و صبوره، ثابتقدم اساسی
از سختی و مشکلات نداره هیچ هراسی
شاید که رِیوِنکلا شایسته باشه واسهت
اونجاس جای معرفت، زیرکی و فراست
کسایی که ذهنشون سرشاره از اندیشه
همنوعاشون همونجا پیدا میشه همیشه
شاید باید بری به گروه اسلیترین
تا دوستهای واقعیت باهات بشن همنشین
هر کی اونجاس ناقلاس، زرنگه و با نقشه
از هر طریق بتونه، دنبال اهدافشه
پس بیا و آهسته، منو بذار روی سر
دلواپسی رو ول کن، نباشی آسیمهسر
میگیرمت زیر بال (با اینکه بال ندارم)
چون کلاهِ عاقل و بادانش و هشیارم!