The Landlady Quotes
The Landlady
by
Fyodor Dostoevsky5,042 ratings, 3.28 average rating, 580 reviews
Open Preview
The Landlady Quotes
Showing 1-7 of 7
“چرا برای یک نفر دیگر اشک میریزی؟ اشکهایت را نگهدار برای وقت ماتم خودت، وقتی تنها شدی! وقتی تنهایی خواست دلت را بشکند و کسی را نداشتی...”
― The Landlady
― The Landlady
“لو وهبت الحرية لإنسان ضعيف، لأوثقها بيديه، وأعادها إليك، لا قيمة للحرية عند قلب ساذدج.”
― The Landlady
― The Landlady
“beauty conquers strength”
― The Landlady
― The Landlady
“Who was she? For whom was she praying? By what desperate passion was her heart torn? Why did it ache and grieve and pour itself out in such hot and hopeless tears?”
― The Landlady
― The Landlady
“Für manche geschickten Leute ist die Wissenschaft ein Kapital in ihrer Hand; die Leidenschaft Ordynoffs dagegen war wie eine Waffe, die sich gegen ihn selbst richtete.”
― The Landlady
― The Landlady
“برای این دوستت دارم که وقتی نگاه می کنی برق عشق در چشمانت پیداست و از دلت با آدم حرف میزند و وقتی چشمانت چیزی میگویند من فوراً هرچه در دلت داری میفهمم و برای همین دلم میخواهد جانم را فدای عشقت کنم. دلم میخواهد آزادی خودم را فدایت کنم چون اگر توانستی در دل کسی راه پیدا کنی لذت بزرگی است که کنیزش باشی... اما زندگی من مال خودم نیست. مال یکی دیگر است. من آزاد نیستم، اسیرم.”
― The Landlady
― The Landlady
“تلخی کشنده غم من که دلم را در خون غرقه میکند و روحم را میشکافد، این است که بندهی عصمتباختهی او شدهام. این است که شرمساری و رسوایی برای منِ بیآبرو شیرین شده است و دل حریصم از یادآوری رسواییام لذت میبرد و من نشاط و سعادت خود را در همین مییابم. دردم از آن است که اندوهم از نیروی سرکشی خالی است و از این که لگدمال او شدهام در خشم نیستم.”
― The Landlady
― The Landlady
