Sorour

Add friend
Sign in to Goodreads to learn more about Sorour.


ژرفای زن بودن
Sorour is currently reading
by Maureen Murdock (Goodreads Author)
bookshelves: currently-reading
Rate this book
Clear rating

progress: 
 
  (page 140 of 264)
"«بودن » شهامت می‌خواهد و فداکاری می‌طلبد." Feb 22, 2018 02:50PM

 
The Silk Roads: A...
Rate this book
Clear rating

 
The Lost Painting...
Rate this book
Clear rating

progress: 
 
  (page 120 of 320)
Apr 12, 2018 06:58PM

 
Loading...
Gillian Flynn
“Nick Dunne took my pride and my dignity and my hope and my money. He took and took from me until I no longer existed. That’s murder.”
Gillian Flynn, Gone Girl

احمد شاملو
“همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.

ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون

ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور ِ وهن
و دنج ِ رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست”
احمد شاملو / Ahmad Shamlou

احمد شاملو
“روزی ما دوباره كبوترهایمان را پیدا خواهیم كرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی كه كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی كه دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب
برای زندگی بس است

روزی كه معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی كه آهنگ هر حرف، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی كه هر حرف ترانه ایست
تا كمترین سرود بوسه باشد

روزی كه تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یكسان شود
روزی كه ما دوباره برای كبوترهایمان دانه بریزیم ...

و من آنروز را انتظار می كشم
حتی روزی
كه دیگر
نباشم”
احمد شاملو

“آن درد ندارم که طبیبان دانند

دردیست محبت که حبیبان دانند

ما را غم روی آشنایی کشتست

این حال نباید که غریبان دانند”
سعدی - دیوان اشعار - رباعیات

احمد شاملو
“چه بی‌تابانه می‌خواهمت ای دوری‌ات آزمونِ تلخِ زنده‌به‌گوری!
چه بی‌تابانه تو را طلب می‌کنم!

بر پُشتِ سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه‌یی بیهوده است.

بوی پیرهنت،
این‌جا
و اکنون.

کوه‌ها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را می‌جوید،
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج می‌زند.

بی‌نجوای انگشتانت
فقط.
و جهان از هر سلامی خالی‌ست”
احمد شاملو / Ahmad Shamlou

year in books
Neda Kia
13 books | 54 friends

Nastara...
218 books | 68 friends

Arash K...
670 books | 942 friends

Mahdi N...
3 books | 18 friends

Hamid H...
1 book | 108 friends

Leopardn
45 books | 23 friends

Farshee...
10 books | 355 friends

Maha
61 books | 58 friends

More friends…


Polls voted on by Sorour

Lists liked by Sorour