Status Updates From شمعی در باد

I did not expect Schubert to show up, but he did. Winterreise Gute nacht

Right now in the whole of science we’ve entered into a period like that five centuries ago in geography:any half-baked ship’s captain in a dilapidated schooner could set out to sea in any random direction and return having discovered a couple of new straits, if not a new archipelago! Now, just in the same way, in the sciences kids tackle problems…and in three months’ time they’ve already found the solution.

“We can argue about the fact that when we boast about the quantity of material goods we collectively produce, no one mentions what their production costs us. The answer is frightening: our entire human intellect down to the last fraction is devoted to the production of material goods! All our spiritual forces down to the last drop! No, I’m wrong, there is still something left to enable us to crush one another.”

“I often cook for all three of us. An outsider cannot cook lovingly.”

"Did Plato have a battery? Did Mozart have 220 volts? In candlelight, Uncle, your heart opens up. And when you go outside you have the wind blowing from the steppes and the smell of wild herbs!"

و هیچ کس شمعی بر نمی افروزد تا در نهفت گذارد، یا زیر پیمانه ای. بل بر شمعدان می نهد تا آنان که به درون می آیند نور را ببینند... پس به هوش باش تا نوری که در توست تاریکی نباشد.

نقل از عهد جدید، انجیل لوقا

معیار نه نظر من است، نه نظر تو___ معیار، قانون اخلاقی درون فرد است. آدم می تواند شاد باشد ولی این شادی نباید ناقض آن قانون باشد.

همه چیز این جهان فانی است__ حتی ستاره ها! و ما ناچاريم فلسفه مان را طوری بنا نهیم که مرگ را معتبر بشمارد. تا بتوانیم برای آن آمادگی پیدا کنیم.

سولژنیتسن - شمعی در باد

فقدان حرکت بیرونی حرکت درونی را بر می انگیزد.

الکساندر سولژنیتسن - شمعی در باد

از مقدمه مترجم انگلیسی:

سولژنیتسن در «پاسخی به سه دانش آموز» نوشته است که وی دو احساس فطری وابسته به یکدیگر برای انسان قایل است: یکی وجدان شخصی آدمی که آدمی را در رفتارش با دیگران راهنمایی می کند، و دیگری معنی شخصی هر کس از عدالت که وی را در برخوردش با جامعه هدایت می کند. سولژنیتسن مدعی است که «عدالت وجود دارد، کافی است چند نفر آن را احساس کنند.»

از مقدمه مترجم انگلیسی:

تولستوی مدعی است که بزرگترين مسئولیت بشر در قبال وجدان اوست؛ این ادعا با دعوتی که وی به «ساده زیستن» می کند عجین است. سولژنیتسن جامعه مصرفی را به طور مطلق رد می کند. الکس می گوید: «مسئله این نیست که درآمدت زیاد باشد، مهم این است که خرجت کم باشد.».... پیام نمایش این است: باید از تمام چیزهایی که مانع تعالی روح بشر می شوند چشم پوشید.

مقدمه مترجم انگلیسی:

دعای خیری که الکس نثار «سالهای لازم» زندانش می کند انعکاس نظر سولژنیتسن در مورد سرنوشت خودش است. نیرژین در دایره اول از شارشکا با امتنان یاد می کند، زیرا این فرصت را به وی داده که درباره ی خودش به تفکر بپردازد و دیگران را درک کند؛...فلسفه الکس با تأکیدی که بر لزوم رنج کشیدن و برتری وجدان دارد، اساساً فلسفه خود سولژنیتسن است.