Status Updates From متن کامل قصههای صمد بهرنگی
متن کامل قصههای صمد بهرنگی by
Status Updates Showing 1-30 of 191
Zahra
is on page 132 of 331
اولین بار که داستانهای صمد بهرنگی رو خوندم پنج شش سال پیش بود، با ماهیسیاه کوچولو شروع کردم که از همه معروف تر بود، بعد قصههای اولدوز و خوندم و کچل کفترباز و چند قصهی دیگه که یادم نیست. حالا بعد از این همه وقت دوباره این کتاب و باز کردم و پسرک لبو فروش و یک هلو و هزار هلو خوندم. دوباره وارد شدن به دنیای بهرنگی برام خیلی حس عجیبی داشت انگار که با بزرگ شدن واقعا درد و رنجهای بچههای قصههای صمد و حس میکنم و
— Oct 20, 2024 10:35AM
Add a comment
Mina
is 67% done
چه کتابی!
بعضی قصه ها واقعا مناسب کودک نیست. خیلی از قصه های کتاب. یا بهتر بگم، مناسب بچه هایی مثل بچه های درون کتابه این قصه ها که کم نیستن چنین بچه هایی...
بعضی قصه ها، حقیقت کودک های الان هم هست. کاش اینطور نبود.
— Jul 24, 2021 01:09PM
Add a comment
بعضی قصه ها واقعا مناسب کودک نیست. خیلی از قصه های کتاب. یا بهتر بگم، مناسب بچه هایی مثل بچه های درون کتابه این قصه ها که کم نیستن چنین بچه هایی...
بعضی قصه ها، حقیقت کودک های الان هم هست. کاش اینطور نبود.
Biblio Bat
is finished
تلخون گفت: تو نخوابیده بودی، مرده بودی. می شنوی؟ مرده بودی...ده سال است که غمت را می پرورم.
— Dec 26, 2020 04:32AM
Add a comment
Biblio Bat
is finished
یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی سیاه کوچولو شب بخیر گفتند و رفتند و خوابیدند. مادربزرگ هم خوابش برد، اما ماهی سرخ کوچولویی هر چه قدر کرد خوابش نبرد، شب تا صبح همه اش در فکر دریا بود...
— Dec 26, 2020 04:32AM
Add a comment
Biblio Bat
is finished
ماهی سیاه کوچولو گفت: شما زیادی فکر می کنید. همه اش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترستان به کلی میریزد.
— Dec 26, 2020 04:31AM
Add a comment
Biblio Bat
is finished
ماهی سیاه کوچولو گفت: مگر قبل از من هم ماهی ای از اینجا گذشته؟
مارمولک گفت:خیلی ها گذشته اند!آنها حالا دیگر برای خودشان دسته ای شده اند و مرد ماهیگیر را به تنگ آورده اند.
ماهی سیاه کوچولو گفت:می بخشی که حرف،حرف می آورد،اگر به حساب فضولیم نمیگذاری، بگو ببینم ماهیگیر را چه طور به تنگ آورده اند؟
مارمولک گفت :آخر، نه که با همند،همین که ماهیگیر تور انداخت،وارد تور می شوند و تور را با خودشان می کشند و می برند ته دریا.
— Dec 26, 2020 03:18AM
Add a comment
مارمولک گفت:خیلی ها گذشته اند!آنها حالا دیگر برای خودشان دسته ای شده اند و مرد ماهیگیر را به تنگ آورده اند.
ماهی سیاه کوچولو گفت:می بخشی که حرف،حرف می آورد،اگر به حساب فضولیم نمیگذاری، بگو ببینم ماهیگیر را چه طور به تنگ آورده اند؟
مارمولک گفت :آخر، نه که با همند،همین که ماهیگیر تور انداخت،وارد تور می شوند و تور را با خودشان می کشند و می برند ته دریا.
Biblio Bat
is finished
مثلا این را فهمیده ام که بیشتر ماهی ها ، موقع پیری شکایت می کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده اند . دایم ناله و نفرین می کنند و از همه چیز شکایت دارند . من میخواهم بدانم که راستی راستی ، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا ، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می شود زندگی کرد ؟ ...
— Dec 26, 2020 03:13AM
Add a comment















