Status Updates From ریشه‌یابی درخت کهن

کلمه‌های سختی داره، ولی دارم مطالب جدیدی یاد میگیرم و حس خوبی داره :)

جمعه میام درباره‌ش مینویسم. باید چندین موردو فَکت چِک کنم.

این چه شَلم‌شورباییه آخه! هیچی توی دنیا سرجای خودش نیست. طرف رشته ادبیات فارسیو توی دانشگاه نیمه کار ول کرده، بعد یه هو شده استاد نمایش.و بعدشم فیلمساز. یه میلیاردر ایرانی پول داده به استفورد و یه کورس درسی اختراع کردن که نمایش ایرانی تدریس کنه. معلومه که کتاب «پژوهشیش» اینطور دربیاد. نه نظمی، نه ایده واحدی، پر از تکرار و پر از اشارات نامربوط جهت اظهار فضل و بلدم بلدم. شما پژوهشگر نیستی، تئوریسین توطئه ای والا.

بیضایی کمتر فرضیه پردازی کنه و بیشتر نقل قول عالی میشه.

صدای این خانمه رو یادم رفته بود اینقدر گوش نداده بودم ادامه این کتاب رو.

وای خیلی برام لذت بخشه خوندنش! یه مقدار قابل توجهی از رفرنس هاشو تا این صفحه به نوشته های بهار داده که واقعا به نظرم برا اسطوره های ایران خیلی زحمت کشیده .
نمی‌دونستم بیضایی اینطور اهمیت می‌داده و راجع به اساطیر اینطور بررسی کرده. دمش گرم!

چقدر جدی با پانویس خوندنش فرق داره! مرسی رویا.

یک فصل از کتاب ریشه یابی درخت کهن به دوخواهر اسطوره ای شهرناز و ارنواز اختصاص داره. این دو زن همسران یا به فرضی خواهران جمشید بودن که ضحاک بعد از اره کردن جمشید و تصاحب تخت پادشاهی اش به ازدواج خودش درآورد و بعد هم فریدون که ضحاک رو اسیر و دربند کرد اونها رو به همسری گرفت.
بیضایی این فرض رو مطرح می‌کنه که شهرناز و ارنواز پیش از نوشته شدن شاهنامه و در هزار افسان، نقشی مثل فاحشه های مقدس رو در اسطوره های ایرانی باستان

دو شب و دقیقا سه ساعت خوندم و فقط بیست صفحه پیش رفتم.
آنقدر که توی هر صفحه مطلب زیاده و فکر باید کرد . اغلب هم برمیگردم دوباره میخونم یک صفحه رو
برای منی که دویست صفحه رو توی دو ساعت و کمتر میتونم بخونم، این یعنی با کتاب خیلی سختی مواجهم
البته خوشم میاد خودمو به چالش بکشم
و اینکه من فقط مانگا نمیخونم :))))

خیلی خوشحالم این کتاب نوشته شده و خیلی خوشحالم که دقیقا الان دارم می خونم ش