مهسا > Recent Status Updates

When Nietzsche wanted to describe the day the world changed in Thus Spoke Zarathustra, he invented the day of an ultimate forgetting, the day when God forgot Himself. In the history of the forgetting of names this was one day, Nietzsche believed, that should stand out. Indeed, on the day that God, the one Judeo-Christian God, forgot Himself, all the other gods died – of laughter.

انقلاب‌ها بدون استثنا شروع‌کنندگان خود را نابود می‌سازند

بعد از مدتها، رمانِ راحت خوندن و حسی شبیه شل شدن و خنک شدن مغز

There is still more to see here, turn me so you can see all my sides, let
your gaze run through me, draw closer to me, open me up, divide me up;
keep on looking me over again and again, turning me to see all sides. You
will get to know me like this, all that I am, all my surface qualities, all my
inner sensible qualities.

(Husserl)

قوم از شرابْ مست و ز منظور بی‌نصیب
من مست او چنان‌که نخواهم شراب را

سعدی نگفتمت که مرو در کمند عشق
تیر نظر بیفکند افراسیاب را

ترجمه مستقیماً به سطل زباله تعلق داره

رضا پهلوی حتی توی این کتاب هم حضور داره

مترجم احمق برداشته توی مقدمه‌ای که آصف بیات نوشته تُرک رو ترجمه کرده آذری زبان. بیشتر از چهار صفحه مقدور نیست بتونی دستپخت مترجم فارس سفیه رو تحمل کنی توی علوم انسانی

بسط دموکراسی، هراندازه هم گسترده باشد، نه می‌تواند استثمار سرمایه‌داری را ملغی کند و نه می‌تواند زنان را آزاد سازد

می‌توانیم آینده را فتح کنیم، اگر فقط زنان در این مبارزه هم‌رزم ما شوند

کتاب زن، آگوست ببل، ۱۸۷۹

برابری واقعی زنان و مردان فقط زمانی می‌تواند محقق شود که بهره‌کشی از هردو توسط سرمایه ملغی و کار خصوصی خانگی به صنعتی عمومی تبدیل شده باشد. زن شاغل به دلیل عملکردهای ویژهٔ زیست‌شناختی خود به حمایت ویژه‌ای علیه بهره‌کشی سرمایه‌داری نیاز دارد... چنین امری به نظر من بدیهی است

انگلس، ۱۸۸۵

هرکس که از تاریخ چیزی بداند باخبر است که تحولات مهم اجتماعی بدون شوراندن زنان غیرممکن است

مارکس به کوگلمن

همانا تاریخ است که بر استخوان‌های برهنهٔ نظریهْ گوشت می‌نشاند

این قرار نبود پروژهٔ بزرگ و طولانی‌ای بشه ولی ظاهراً باید تا اینجا ولش کنیم و بعد از بازخوانی جلد یک سرمایه بهش برگردیم

بیستم آبان

نارس بودیم و نارسی محتاج علاج یا رشد است

مردبودگی را می‌توان مفهومی به‌غایت «رابطه‌ای» دانست که، با نوعی ترس از جنس مؤنث، در حضور دیگر مردان و لهِ آنان و علیه زنانگی برساخته شده است.

نظم نیروی مذکر در همین است که بی‌نیاز از توجیه خود است: نگرش مردمحور خود را به‌شکلی خنثی تحمیل می‌کند و هیچ نیازی به توضیح خود در گفتمان‌های معطوف به مشروع‌سازی‌اش ندارد.

درد من درد امیدواری در کمال ناامیدی است. احساس می‌کنم همهٔ راه‌ها به رویم بسته است، با وجود این باید پیش بروم