شنیدهم که سلینجر با روانکاوی و این چیزها به غایت زاویه داشته. اما من به شخصه متنهاش رو جز بازنمایی دقیق لایههای پنهان روان نمیبینم. گمون میکنم میتونم بارها طی سالیان برگردم به متنهای سلینجر و هر بار شگفتزده بشم از دقت نظر، از شناخت ظریفی که از مسائل داره، از مهندسی متنش.
با اینحال رندی بوده برای خودش؛ مثلا اول کتاب «تیرهای سقف را...» بود گمونم که هر گونه تفسیر و تعبیر متن رو منتفی میدونست. اما مگه میشه؟
— Mar 23, 2025 04:50PM
Add a comment