Amir hossein .M’s Reviews > مجموعه اشعار رهی معیری > Status Update
Amir hossein .M
is on page 65 of 539
هرچند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
☘️
خاریم و طربناکتر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویزتر از بوی عبیریم
☘️
بر خاطرِ ما، گَرد ملالی ننشیند
آئینهی صبحیم و غباری نپذیریم
☘️
ما چشمهی نوریم، بتازیم و بخندیم
ما زندهی عشقیم، نمردیم و نمیریم
☘️
از شوق تو بیتابتر از باد صبائیم
بیروی تو خاموشتر از مرغ اسیریم
☘️
آن کیست که مدهوش غزلهای «رهی» نیست؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
— Jul 17, 2025 07:31AM
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
☘️
خاریم و طربناکتر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویزتر از بوی عبیریم
☘️
بر خاطرِ ما، گَرد ملالی ننشیند
آئینهی صبحیم و غباری نپذیریم
☘️
ما چشمهی نوریم، بتازیم و بخندیم
ما زندهی عشقیم، نمردیم و نمیریم
☘️
از شوق تو بیتابتر از باد صبائیم
بیروی تو خاموشتر از مرغ اسیریم
☘️
آن کیست که مدهوش غزلهای «رهی» نیست؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم
7 likes · Like flag
Amir hossein .M’s Previous Updates
Amir hossein .M
is on page 225 of 539
بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم.
— Sep 13, 2025 08:05PM
نغمهها بودی مرا تا همزبانی داشتم.
Amir hossein .M
is on page 130 of 539
از گل شنیدم بوی او، مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم
☘️
غرق تمنایِ توام، موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
☘️
دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی
چند از غمِ دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم
— Aug 12, 2025 09:47AM
تا چون غبار کوی او، در کوی جان منزل کنم
☘️
غرق تمنایِ توام، موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
☘️
دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی
چند از غمِ دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم
Amir hossein .M
is on page 22 of 539
از کوی تو بیناله و فریاد گذشتم
چون قافلهی عمر نوای جرسم نیست
افسردهترم از نَفَسِ بادِ خزانی
کآن نوگل خندان نَفَسی همنفسم نیست
بیحاصلی و خواری من بین، که در این باغ
چون خار به دامان کلی، دسترسم نیست
امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای
آزردهی دردم، دو سه پیمانه بسم نیست.
— Jul 02, 2025 09:47AM
چون قافلهی عمر نوای جرسم نیست
افسردهترم از نَفَسِ بادِ خزانی
کآن نوگل خندان نَفَسی همنفسم نیست
بیحاصلی و خواری من بین، که در این باغ
چون خار به دامان کلی، دسترسم نیست
امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای
آزردهی دردم، دو سه پیمانه بسم نیست.

