Hana Hmp’s Reviews > تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران: هوشنگ گلشیری > Status Update
Hana Hmp
is on page 107 of 462
«الان که به قبل نگاه میکنم و عکسها را میبینم، میفهمم که بعد از مرگ احمد میرعلایی آن تِرَکی را که میگفت خوردم، خورد. یعنی مرگ او خیلی اذیتش کرد. انگار از آن موقع یک سراشیبی شروع شد.»
حتی تصور فضایی که امثال گلشیری آن سالها درگیرش بودن هم برام وحشتناکه و باعث میشه گرفتگیهای عصبیم برگردن. هر روز مواجهه با احضاریه، بازجویی، تهدیدهای تلفنی و مرگ. هر روز مرگ و سایهی ترس. چه جانهای پاکی، چه جانهای پاکی.
— Apr 11, 2023 12:15PM
حتی تصور فضایی که امثال گلشیری آن سالها درگیرش بودن هم برام وحشتناکه و باعث میشه گرفتگیهای عصبیم برگردن. هر روز مواجهه با احضاریه، بازجویی، تهدیدهای تلفنی و مرگ. هر روز مرگ و سایهی ترس. چه جانهای پاکی، چه جانهای پاکی.
3 likes · Like flag
Hana’s Previous Updates
Hana Hmp
is on page 55 of 462
خدا منو مرگ بده با این همه دبدبه و کبکبهی مرگ مولف دارم اینو میخونم. واقعا گاسیپ محضه، از اینا که تو جمعهای ادبیاتیِ از پنجنفر کمتر تعریف میکنی و مردم هرهر میخندن. چه کنم جالبه خوندنش واقعا. ==)))))))
— Apr 09, 2023 04:00AM

