Agir(آگِر)’s Reviews > غروب فرشتگان > Status Update
Agir(آگِر)
is on page 39 of 697
مادر، ما گوسفندان قربانی هستیم.می بایست تا آخرین نفس از خود دفاع کرد، یعنی با سلاخان جنگید یا ایشان را کشت.حالا چه می کنیم؟ انتظار می کشیم! حق با "آرمن" است؛ شاید من هم بروم و به فداییان بپیوندم.درآن صورت به ازای هر فرد ارمنی که کشته شود، ده ترک عثمانی خواهم کشت.این است دیگر! اگرخدا نخواهد مارا نجات دهد،برعهده خود ماست که خود را نجات دهیم و آزادی و شرافت خود را حفظ کنیم.آخر ما هم حق داریم زندگی کنیم، مگرنه؟
— Apr 23, 2015 09:14PM
Like flag
Agir(آگِر)’s Previous Updates
Agir(آگِر)
is on page 77 of 697
نگاهی به حیوانات مزرعه،یعنی گاوها و گوسفندها و مرغ ها و بزها انداخت، حیواناتی که بی هیچ نزاع و اختلاف و با نوعی حسن تفاهم کاملا طبیعی و گذشت متقابل با هم زندگی می کردند
لبخندزنان با خود گفت: به راستی اگر بز پروتستان می بود،مرغ کاتولیک، گوسفند ارتدوکس و گاو یهودی، چه اتفاقاتی می افتاد؟
— May 30, 2015 10:01AM
لبخندزنان با خود گفت: به راستی اگر بز پروتستان می بود،مرغ کاتولیک، گوسفند ارتدوکس و گاو یهودی، چه اتفاقاتی می افتاد؟
Agir(آگِر)
is on page 192 of 697
عین گفته "لوبانُف" وزیر امور خارجه ی روسیه
روسیه از سال 1896 به این طرف خواهان ((یک ارمنستان بدون وجود ارمنیان )) است
روس ها تنها به این بس نکردند که بگذارند ترک های عثمانی به جای ایشان ارمنیان را بکشند و پس از آن قیافه "نجات بخش" هم به خود بگیرند، بلکه اکنون باقی مانده این بیچاره ها را هم خلع سلاح کرده اند و ایشان را در برابر دشمنان بی دفاع گذاشته اند
— May 28, 2015 12:04AM
روسیه از سال 1896 به این طرف خواهان ((یک ارمنستان بدون وجود ارمنیان )) است
روس ها تنها به این بس نکردند که بگذارند ترک های عثمانی به جای ایشان ارمنیان را بکشند و پس از آن قیافه "نجات بخش" هم به خود بگیرند، بلکه اکنون باقی مانده این بیچاره ها را هم خلع سلاح کرده اند و ایشان را در برابر دشمنان بی دفاع گذاشته اند
Agir(آگِر)
is on page 178 of 697
تلگراف"طلعت"وزیر داخله کشورترکیه به حاکم حلب در 13 سپتامبر 1915
قبلا ابلاغ شده بود که دولت تصمیم گرفته است همه ارامنه ساکن ترکیه را به یکباره نیست کند.کسانی که با این فرمان مخالفت کنند،دیگر جایی در تشکیلات اداری مملکت نخواهندداشت.بنابراین بدون توجه به زنان و کودکان و معلولان عاجز،وسایل کشتار ونابود کردن هر چقدرهم تاثر برانگیزباشد،باید بدون گوش دادن به ندای وجدان و بدون توجه به احساسات انسانی،بزندگی ایشان خاتمه داد
— May 27, 2015 05:50AM
قبلا ابلاغ شده بود که دولت تصمیم گرفته است همه ارامنه ساکن ترکیه را به یکباره نیست کند.کسانی که با این فرمان مخالفت کنند،دیگر جایی در تشکیلات اداری مملکت نخواهندداشت.بنابراین بدون توجه به زنان و کودکان و معلولان عاجز،وسایل کشتار ونابود کردن هر چقدرهم تاثر برانگیزباشد،باید بدون گوش دادن به ندای وجدان و بدون توجه به احساسات انسانی،بزندگی ایشان خاتمه داد
Agir(آگِر)
is on page 56 of 697
علت اینکه هربار در جایی از جهان، آدمها با این افتخار کنار جمجه کشته شدگان عکس بگیرند یا ریشه در ملی گرایی افراطی دارد یا تندروی های مذهبی
اما بازی های سیاسی کشورها چه!!!؟؟

— May 08, 2015 09:48AM
اما بازی های سیاسی کشورها چه!!!؟؟

Agir(آگِر)
is on page 66 of 697
سعی کن تغییر نکنی،زوراب ؛یعنی به همین حال که هستی،به صورت نیمه بچه و نیمه مرد بمان
بصورت بچه از الهام خدایی و الهام آفرینش برخوردار خواهی بود، و به صورت مرد خواهی توانست در میان آدمیان زنده بمانی
چون اگر به یک باره مرد بشوی،دیگر آسمان را نخواهی دید، و اگر کاملا بچه بمانی، زمین را نخواهی دید
— Apr 29, 2015 09:45AM
بصورت بچه از الهام خدایی و الهام آفرینش برخوردار خواهی بود، و به صورت مرد خواهی توانست در میان آدمیان زنده بمانی
چون اگر به یک باره مرد بشوی،دیگر آسمان را نخواهی دید، و اگر کاملا بچه بمانی، زمین را نخواهی دید
Agir(آگِر)
is on page 53 of 697
واهه پسر جوان که در رویای قهرمانان افسانه ای فرو رفته بود، کردها را تماشا می کرد.برای او آن سواران همچون باد آزاد بودند، به هرجا که دلشان می خواست، می رفتند و از هرچه خوششان می آمد،آنرا می گرفتند.هرچه به او گفته بودند که اینگونه آدمها راهزن هستند، به خرجش نمی رفت و به آنان غبطه می خورد
برای او این بادیه نشینان خوش قیافه رویا بودند،شعر
...بودند،نسیم بودند
— Apr 24, 2015 02:34AM
برای او این بادیه نشینان خوش قیافه رویا بودند،شعر
...بودند،نسیم بودند
Agir(آگِر)
is on page 18 of 697
تو کتاب زیاد میخوانی و من با خوی سرشت آدمیان آشنا هستم.بیا تا من چیزی به تو یاد بدهم که آن را در هیچ کتابی نخواهی یافت
آقای پاپازیان برخاست و"آرام" را بسمت صندوقچه ای افسانه ای رهبری کرد و آن گاه رو به او کرد و گفت
خوب نگاه کن جوان. یکی از بزرگترین عیب های دنیا:منظورم همان پول است و طلا و ثروت.آدم ها با تو از خدا و از عشق و عدالت سخن می گویند و حال آنکه در همه جا طلا می بینی که می درخشد
— Apr 23, 2015 04:17AM
آقای پاپازیان برخاست و"آرام" را بسمت صندوقچه ای افسانه ای رهبری کرد و آن گاه رو به او کرد و گفت
خوب نگاه کن جوان. یکی از بزرگترین عیب های دنیا:منظورم همان پول است و طلا و ثروت.آدم ها با تو از خدا و از عشق و عدالت سخن می گویند و حال آنکه در همه جا طلا می بینی که می درخشد
Agir(آگِر)
is starting
آرام در 18 سالگی احساس کرد که باید تصمیم خود را در انتخاب یکی از دوراه بگیرد.یعنی یا کشیش شود و یا از آراکسی که از دل و جان به او عشق می ورزید خواستگاری کند
او پیش از اینکه برای مشورت نزد وارتابد برود،نخست مدتی به تماشای"مرعش" شهر زادگاهش مشغول شد.مرعش با این که ترکان عثمانی گروهی از کردها و چرکس ها را مخصوصا به آن منتقل کرده و نشانده بودند،شهرخوبی بود.این اقوام و ارمنیان نزدیک به چهار قرن در صلح و صفا زیسته بودند
— Apr 21, 2015 11:54AM
او پیش از اینکه برای مشورت نزد وارتابد برود،نخست مدتی به تماشای"مرعش" شهر زادگاهش مشغول شد.مرعش با این که ترکان عثمانی گروهی از کردها و چرکس ها را مخصوصا به آن منتقل کرده و نشانده بودند،شهرخوبی بود.این اقوام و ارمنیان نزدیک به چهار قرن در صلح و صفا زیسته بودند

