,
Goodreads helps you follow your favorite authors. Be the first to learn about new releases!
Start by following Simin Daneshvar.

Simin Daneshvar Simin Daneshvar > Quotes

 

 (?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
Showing 1-30 of 31
“ترجمه ها همچون زنانند. آنها که وفادارند کمتر زیبایند و آنها که زیبایند کمتر وفادار”
سیمین دانشور
“گریه نکن خواهرم.در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت.
و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی!”
سیمین دانشور, Suvashun
“گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختانب در سرزمینت. و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی”
Simin Daneshvar, Suvashun
“آن دوره که مردم به شراباَ طهورا دسترسی پیدا میکردند و میخوردند و حافظ می شدند گذشت. حالا باید شراباَ باروت قورت بدهند. آن وقت ها که مردم لب جوی آب می نشستند و گذر عمر را میدیدند و دلی دلی میکردند و از تمام تعمت های دنیا، یک گلعذار بسشان بود گذشت. راستی، اسم نعره هایی که آدم از ته دل بر می آورد چه بود؟ کلمه ای بود که به این جور فریاد میخورد... باید لغتی باشد که معنای سوراخ کردن بدهد. یعنی آدم اگر نتواند در برابر سیل و صاعقه و سیلی زندگی آن جور فریاد را بزند، دلش سوراخ میشود.”
Simin Daneshvar, Suvashun
“مک ماهون رو به زری ادامه داد: خوب که فکرش را می‌کنم می‌بینم همهٔ ما در تمام عمرمان بچه‌هایی هستیم که به اسباب‌بازی‌هایمان دل خوش کرده‌ایم . وای به روزی که دلخوشی‌هایمان را از ما می‌گیرند، یا نمی‌گذارند به دلخوشی‌هایمان برسیم. بچه‌های‌مان، مادرهای‌مان، فلسفه‌های‌مان... مذهبمان...”
Simin Daneshvar, Suvashun
“رویدادها و تجربه ها به شرطی که از آن ها عقده نسازی، آموخته ها و دانسته ها، هرچند ممکن است فراموششان کرده باشی، مجموعه ی آن ها در ذهن تو معرفتی به جای می گذارد تا با هوشیاری و با عینک خودت دنیا را ببینی. اما تا آخر عمر زاده ی اعور کسانی که به تو چیز یاد داده اند نمان و طوطی آن ها نشو. خودت در شنیده ها و آموخته ها و خوانده هایت شک کن. شاید من فسیل بشوم. شاید امسال من اشتباه کرده باشم”
سیمین دانشور, جزیره سرگردانی
“یوسف گفت:"حرف اساسی من این بود که بهشان گفتم به این آسانی که شما خیال می‌کنید نیست. گفتم مارکسیسم یا حتی سوسیالیسم شیوهٔ فکری مشکلی است که تعلیم و تربیت دقیق می‌خواهد. گفتم تطبیق آن با زندگی و روحیه و روش اجتماعی ما، مستلزم پختگی و وسعت نظر و فداکاری بی‌حد و حصری است. گفتم می‌ترسم نمایشی با بازیگران ناشی روی صحنه بیاورید، چند صباحی، به علت وجود بازیگران تازه و حرف‌های تازه‌ترشان، عده‌ی زیادی را به خود جلب کنید، اما زود غالب تماشاگران و بازیگران را ناامید و خسته و دلزده و واخورده کنید. من گفتم روشندلی لازم است تا بتوان با روشنفکری و بی‌دخالت غیر، برای مردم این مملکت کاری کرد...”
Simin Daneshvar, Suvashun
“یوسف بخنده گفت: «می‌توان یادت بدهم. درس اول شجاعت برای تو فعلا این است. همان وقت که می‌ترسی کاری را بکنی، اگر حق با تُست، در عین ترس آن کار را بکن. ای گربه‌ی ملوس من!»
زری اندیشناک گفت: «من آدمم. گربه‌ی ملوس نیستم. به علاوه، درس اول را به کسی می‌دهند که هِر را از بر نمی‌داند.»”
Simin Daneshvar, Suvashun
“خود حاج آقایم می‌گفت: مسجد و درسم را که ازم گرفته‌اند، در کارهای دیگر هم استغفرالله، نمی‌توانم دخالت کنم. کردیم و دیدیم. آخر آدم باید در این دنیا یک کار بزرگتری از زندگی روزمره بکند. باید بتواند چیزی را تغییر بدهد. حالا که کاری نمانده بکنم پس عشق می‌ورزم...”
Simin Daneshvar, Suvashun
“سرپرست جدید گفت: «می‌دانید زمین اصالت دارد. واقعی است. خیالی و رویائی نیست. ابری و بادی و اثیری نیست. جسم دارد. پاها روی جای سختی قرار می‌گیرد. نه این‌که همه چیز و همه کس پا در هوا باشد.»”
Simin Daneshvar
“آدم هایی که با این همه گل سر و کار دارند چه لزومی دارد زن بگیرند ؟”
Simin Daneshvar, Suvashun
“مواقعی است که همه ی ما از خودمون متنفر میشیم، از ندونم کاریهامون، از اینکه هوش و حواسمون رو متوجه کارهایی می کنیم که به ما مربوط نیست، از ضعفهامون. تنفر از خود می تونه محرک ما باشه برای رفع این ضعف ها و ندونم کاریه.”
Simin Daneshvar
“زری خشمگین گفت: «چشمم روشن! آدم باید دلیلی برای خراب کردن پل‌های داشته باشد. تو چه دلیلی داری؟...»”
Simin Daneshvar, Suvashun
“در این دنیا همه چیز دست خود آدم است،حتی عشق،حتی جنون،حتی ترس.آدمیزاد می تواند اگر بخواهد کوه ها را جا به جا کند.می تواند آب ها را بخشکاند.می تواند چرخ و فلک را به هم بریزد.آدمیزاد حکایتی است.می تواند همه جور حکایتی باشد.حکایت شیرین،حکایت تلخ،حکایت زشت... و حکایت پهلوانی. بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا به قدرت نیروی روح او نمی رسد،به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد.”
Simin Daneshvar
“یوسف بخنده گفت: «می‌توان یادت بدهم. درس اول شجاعت برای تو فعلا این است. همان وقت که می‌ترسی کاری را بکنی، اگر حق با تُست، در عین ترس آن کار را بکن. ای گربه‌ی ملوس من!»

زری اندیشناک گفت: «من آدمم. گربه‌ی ملوس نیستم. به علاوه، درس اول را به کسی می‌دهند که هِر را از بر نمی‌داند.»”
Simin Daneshvar, Suvashun
“اشک عصاره و تبلور همه تلخی ها، همه شادمانی ها و همه سردرگمی های روح آدمی بود.اما اشک شور بود. چرا که شوربختی آدمیان بیش از بختیاری آنها بود. سالیان دراز بود که سلسله اشکانیان منقرض شده بود اما سلسله اشک های آدمی انقراض نمی یافت.”
سیمین دانشور, جزیره سرگردانی
“کاش دنیا دست زن ها بود. زن ها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را می دانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملا خالق نبوده اند آنقدر خود را به آب و آتش می زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زن ها بود جنگ کجا بود؟”
سیمین دانشور, Suvashun
“و ادامه داد: «می‌دانید صد و هشتاد هزار و سیصد و بیست و پنج بچه فرشته در زمین ماندگار شدند. با سرپرست و وردست‌ها می‌شود صد و هشتاد هزار و سیصد و یک نفر....”
Simin Daneshvar
“دوست داشتن دل آدم را روشن میکند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت فنچه ها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی غنچه ها پلاسیده میشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بی شرفی و بی انصافی است.”
سیمین دانشور, Suvashun
“به راستی زن بودن کار مشکلی است، مجبوری مثل یک کدبانو رفتار کنی، همانند یک مرد کار کنی، شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک زن سالمند فکر کنی…”
سیمین دانشور
“صدایت مثل مخمل نرم است، مثل لالایی...باز هم بگو...”
سیمین دانشور
“فرخنده می‌گوید: به عقیده من آدمیزاد یک درخت چه کنم است؟ »درخت چکنم!» در شیراز که خودتان یک روز وصفش را کردید و گفتید آدمهای سرگردان زیر این درخت می‌نشینند و می‌گویند چه کنم؟ و گفتید معروفست که سعدی این درخت را در مسجد نو شیراز کاشته.
سیمین لبخند می‌زند: نه جانم. از من بشنو. آدمیزاد درخت یقظین است، درخت روشنگری و بیداری...”
Simin Daneshvar, جزیره سرگردانی
“عروس روی زین اسب می نشیند تا همیشه بر سر شوهرش سوار باشد.”
Simin Daneshvar, Suvashun
“برای صید مروارید باید به ژرفای دریا بروی. در امواج کم عمق دست و پا نزن و آنگاه نگو که دریا مروارید ندارد و این داستان ها که برای دریا و مروارید ساز می کنند ژاژخایی است.”
سیمین دانشور
“هیچ گلی، هیچ درختی شبیه گذشته اش نیست. باید حال فعلی آن ها را غنیمت دانست... تنها آدمیزاد است که همانی است که بود و سرشار از گذشته است.”
سیمین دانشور
“ظاهرا من از نظر شوربختی به وطنم می مانم”
سیمین دانشور
“آب چشمهای را که خوردی، چشمه را گل آلود نکن”
سیمین دانشور
“منِ بدبخت، احمق، جانم برایش درمی رفت. او هم بلد بود چه کند که من بکلی نرمم. هزاربار بیشتر موی بور و سیاه و پولک لباس زن ها را از روی یقه کتش گرفتم”
سیمین دانشور, Suvashun
“راه رستگاری بشریت برپاداشتن امپراتوری جهانی عشق است، عاری از موانع دینی، طبقاتی و فرقه ای و هر گونه ستمی”
سیمین دانشور
“خدیجه برو حلوای گل زرد بپز... برای گل سرخ من که زرد شده، که خزان کرده...”
سیمین دانشور, Suvashun

« previous 1
All Quotes | Add A Quote
Suvashun Suvashun
9,906 ratings
El bazar Vakil El bazar Vakil
9 ratings