Yashar > Yashar's Quotes

Showing 1-28 of 28
sort by

  • #1
    “Insanity is doing the same thing, over and over again, but expecting different results.”
    Narcotics Anonymous

  • #2
    Mahatma Gandhi
    “Live as if you were to die tomorrow. Learn as if you were to live forever.”
    Mahatma Gandhi

  • #3
    Friedrich Nietzsche
    “Without music, life would be a mistake.”
    Friedrich Nietzsche, Twilight of the Idols

  • #4
    حسین پناهی
    “معنای این همه سکوت چیست؟
    من گم شدم در تو؟
    یا تو گم شدی در من ای زمان؟
    کاش هرگز آن روز
    از درخت انجیر
    پایین نیامده بودم.”
    حسین پناهی

  • #5
    حسین پناهی
    “>کودکی ها<

    به خانه می رفت
    با کیف
    و با کلاهی که بر هوا بود
    چیزی دزدیدی ؟
    مادرش پرسید
    دعوا کردی باز؟
    پدرش گفت
    و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد
    به دنبال آن چیز
    که در دل پنهان کرده بود
    تنها مادربزرگش دید
    گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش
    و خندیده بود”
    حسین پناهی / hossein panaahi

  • #6
    حسین پناهی
    “دیوونه کیه؟
    عاقل کیه؟
    جوونور کامل کیه؟
    واسطه نیار به عزتت خمارم
    حوصله هیچ کسی رو ندارم
    کفر نمیگم سوال دام
    یک تریلی محال دارم
    تازه داره حالیم می شه چیکارم
    میچرخم و میچرخونم سیارم
    تازه دیدم حرف حسابت منم
    طلای نابت منم
    تازه دیدم که دل دارم بستمش
    راه دیدم نرفته بود رفتمش
    جوانه نشکفته را رستمش
    ویروس که بود حالیش نبود هستمش
    جواب زنده بودنم مرگ نبود! جون شما بود؟
    مردن من مردن یک برگ نبود! تو رو به خدا بود؟
    اون همه افسانه و افسون ولش؟!!
    این دل پر خون ولش؟!!
    دلهره گم کردن گدار مارون ولش؟!
    تماشای پرنده ها بالای کارون ولش؟!
    خیابونا , سوت زدنا , شپ شپ بارون ولش؟!
    دیوونه کیه؟
    عاقل کیه؟
    جوونور کامل کیه؟
    گفتی بیا زندگی خیلی زیباست ! دویدم
    چشم فرستادی برام
    تا ببینم
    که دیدم
    پرسیدم این آتش بازی تو آسمون معناش چیه ؟
    کنار این جوی روون نعناش چیه؟
    این همه راز
    این همه رمز
    این همه سر و اسرار معماست؟
    آوردی حیرونم کنی که چی بشه ؟ نه والله!
    مات و پریشونم کنی که چی بشه ؟ نه بالله
    پریشئنت نبودم ؟
    من
    حیرونت نبودم؟!
    تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه!
    اتم تو دنیای خودش حریف صد تا رستمه!
    گفتی ببند چشماتو وقت رفتنه!
    انجیر میخواد دنیا بیاد آهن و فسفرش کمه!
    چشمای من آهن انجیر شدن!
    حلقه ای از حلقه زنجیر شدن!
    عمو زنجیر باف زنجیرتو بنازم
    چشم من و انجیر تو بنازم
    دیوونه کیه؟
    عاقل کیه؟
    جوونور کامل کیه؟ ”
    حسین پناهی / hossein panaahi

  • #7
    حسین پناهی
    “و رسالت من این خواهد بود
    تا دو استکان چای داغ را
    از میان دویست جنگ خونین
    به سلامت بگذرانم
    تا در شبی بارانی
    آن ها را
    با خدای خویش
    چشم در چشم هم نوش کنیم”
    حسین پناهی

  • #8
    شمس لنگرودی
    “گلایل را دوست دارم
    به خاطر قلبش
    که از پس برگ های لطیفش پیداست

    دل آدمی پیدا نیست
    و سر انگشتانت را سیاه می کند چون گردو
    اگر بگشایی
    و ببینی”
    شمس لنگـرودی

  • #9
    فروغ فرخزاد
    “همه می‌ترسند
    همه می‌ترسند
    اما من و تو
    به چراغ و آب و آینه پیوستیم و نترسیدیم”
    فروغ فرخزاد, تولدی‌ دیگر

  • #10
    شمس لنگرودی
    “حتما سراسر شب صدامان مي‌كردي

    اما عزيز دلم

    زندگان

    قادر نيستند كه صداي تو را بشنوند



    حتما سراسر شب

    بر دريچه سنگين‌ات كوفتي

    و ما فقط صداي ريزش باراني را مي‌شنيديم

    كه بر گل نامرئي مي‌باريد

    و بويي غريب

    از گل‌هايي ناشناخته در شب مي‌پيچيد



    با دست بسته نمي‌شود كاري كرد

    شب چسبنده دست و دهانمان را فرو مي‌بندد

    و آنچه كه مي‌بيني روياهاي ماست

    كه مثل مه‌اي برمي‌خيزد

    بر سنگت فرو مي‌ريزد

    با دست بسته نمي‌شود كاري كرد



    اما هيچ‌كس را توان بستن روياهايمان نيست

    روياهايي كه نيمه‌شبان قدم به خيابان مي‌گذارند

    در تلالوي پنهان خويش يكديگر را مي‌شناسند

    از ديداري در سپيده فردا سخن مي‌گويند.”
    شمس لنگرودی

  • #11
    فریدون مشیری
    “من نمي دانم
    _ و همين درد مرا سخت مي آزارد_
    كه چرا انسان اين دانا
    اين پيغمبر
    :در تكاپوهايش
    _چيزي از معجزه آن سو تر_
    ره نبرده ست به اعجاز محبت
    چه دليلي دارد؟
    *
    چه دليلي دارد
    كه هنوز
    مهرباني را نشناخته است؟
    و نمي داند در يك لبخند
    !چه شگفتي هايي پنهان است
    *
    من بر آنم كه درين دنيا
    _خوب بودن _به خدا
    سهل ترين كارست
    و نمي دانم
    كه چرا انسان
    تا اين حد
    با خوبي
    .بيگانه است
    !و همين درد مرا سخت مي آزارد”
    فریدون مشیری

  • #12
    قیصر امین‌پور
    “کتابها مثل آدمها هستند . بعضی کتابها ساده لباس می پوشند و بعضی کتابها جلد زرکوب دارند”
    قیصر امین پور

  • #13
    Ali Shariati
    “اما چه رنجي است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن و چه بدبختي آزاردهنده اي است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از كوير است”
    علی شریعتی

  • #14
    Ali Shariati
    “آنروز که همه به دنبال چشمان زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش”
    علي شريعتي

  • #15
    Ali Shariati
    “در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نماز پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نماز ، آغاز دیدار است”
    دکتر علی شریعتی

  • #16
    Ali Shariati
    “وقتی که دیگر نبود
    من به بودنش نیازمند شدم
    وقتی که دیگر رفت
    من به انتظار آمدنش نشستم
    وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
    من او را دوست داشتم
    وقتی او تمام کرد
    من شروع کردم
    وقتی او تمام شد من آغاز شدم
    و چه سخت است
    تنها متولد شدن
    مثل تنها زندگی کردن است
    مثل تنها مردن است”
    دکتر شریعتی

  • #17
    Hermann Hesse
    “If you hate a person, you hate something in him that is part of yourself. What isn't part of ourselves doesn't disturb us.”
    Hermann Hesse, Demian: Die Geschichte von Emil Sinclairs Jugend

  • #18
    Ali Shariati
    “نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگي ام را يکي از اجدادم! ديگر بس است! راهم را خودم انتخاب خواهم کرد.”
    دکتر علی شریعتی

  • #19
    Zoroaster
    “شريف ترين دلها دلي است كه انديشه ي آزار كسان درآن نباشد”
    زرتشت

  • #22
    Osho
    “هر موجودی؛ یك سرود الهی است بی همتا؛ منحصر به فرد؛ تكرار نشدنی و غیر قابل مقایسه”
    اوشو

  • #23
    Kahlil Gibran
    “خطاست اگر بیندیشیم "عشق" حاصل مصاحبت دراز مدت
    .و با هم بودنی مجدّانه است

    عشق ثمره ی "خویشاوندی روحی" است
    ،و اگر این خویشاوندی در لحظه تحقق نیابد
    .در طول سالیان و حتی نسل ها نیز تحقق نخواهد یافت”
    جبران خلیل جبران

  • #24
    Kahlil Gibran
    “من، خاموش شده ام زیرا گوش های جهان از شنیدن نوای ضعیفان و ناله هایشان روی گردان شده اند”
    جبران خلیل جبران, فرزندان خدایان و نوادگان بوزینه ها

  • #25
    Sohrab Sepehri
    “جای مردان سیاست بنشانید درخت / تا هوا تازه شود”
    سهراب سپهری

  • #26
    “ساده است نوازش سگی ولگرد
    شاهد آن بودن که چگونه زیر غلتکی می رود
    و گفتن که سگ من نبود

    ساده است ستایش گلی
    چیدنش واز یاد بردن
    که گلدان را آب باید داد

    ساده است بهره جویی از انسانی
    دوست داشتن بی احساس عشقی
    او را به خود وانهادن و گفتن که دیگر نمیشناسمش

    ساده است لغزش های خود را شناختن
    با دیگران زیستن به حساب ایشان
    و گفتن که من این چنینم

    ساده است
    که چگونه می زیم

    باری زیستن
    سخت ساده است
    و پیچیده نیز هم...

    ترجمه ی احمد شاملو”
    Margot Bickel

  • #27
    احمد شاملو
    “همه
    لرزش دست و دلم
    از آن بود که
    که عشق
    پناهی گردد،
    پروازی نه
    گریز گاهی گردد.

    ای عشق ای عشق
    چهره آبیت پیدا نیست
    ***
    و خنکای مرحمی
    بر شعله زخمی
    نه شور شعله
    بر سرمای درون

    ای عشق ای عشق
    چهره سرخت پیدا نیست.
    ***
    غبار تیره تسکینی
    بر حضور ِ وهن
    و دنج ِ رهائی
    بر گریز حضور.
    سیاهی
    بر آرامش آبی
    و سبزه برگچه
    بر ارغوان
    ای عشق ای عشق
    رنگ آشنایت
    پیدا نیست”
    احمد شاملو / Ahmad Shamlou

  • #28
    احمد شاملو
    “هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود بر نخواست که من به زندگی نشستم


    شاملو

  • #29
    Heinrich Böll
    “مردمي هم هستند كه در انتظار هيچ به سر مي‌برند.”
    هاینریش بل

  • #30
    Sadegh Hedayat
    “هرچه قضاوت آنها درباره من سخت بوده ‌باشد نمی‌دانند که من پیشتر خودم را سخت‌تر قضاوت کرده‌ام”
    صادق هدایت, زنده به‌گور



Rss