progress:
(page 150 of 604)
"توی پادگان آموزشی وسط اون همه مکافات و درگیری های مختلف قرآن جیبی استحقاقی تنها کتابیه که میشه در ساعاتی از روز با تمرکز بخونید و با مزاحمت های مختلف افسر ها و فرمانده ها مواجه نشید!" — Mar 21, 2019 07:06AM
"توی پادگان آموزشی وسط اون همه مکافات و درگیری های مختلف قرآن جیبی استحقاقی تنها کتابیه که میشه در ساعاتی از روز با تمرکز بخونید و با مزاحمت های مختلف افسر ها و فرمانده ها مواجه نشید!" — Mar 21, 2019 07:06AM
“آدمیزاد یک بار به دنیا میآید، اما در هر جدایی یک بار از نو میمیرد. مرگ یگانه دردی است که درمانش را هم با خود دارد. چون وقتی سر برسد دیگر دردی نمیماند تا درمانی بخواهد. اما جدایی: دردیست غیر مردن، کان را دوا نباشد/ پس من چگونه گویم، کاین درد را دوا کن”
― سوگ مادر
― سوگ مادر
“تهران بر درختان حجاب اجباری پوشاند
تهران بر تن آبها عبا دوخت
تهران بر روی جاده ها جبه انداخت
تهران بر سر باغچه عمامه گذاشت
تهران به زور آواز را مجبور کرد تا ریش بگذارد
تهران بر تنِ شعر لباس عاشورا پوشاند
تهران موسیقی را بیوه کرد
و از زندگی، مجلس عزایی ساخت
تهران به روی کسی نمی خندد
جز به روی مرگ
تهران از هیچ چیز خوشش نمی آید
به غیر مرگ
نام تمامِ زنان و دختران و پسرانِ تهران
مرگ است
و آن چه در تهران هرگز از مادر زاده نمی شود
زندگی ست”
―
تهران بر تن آبها عبا دوخت
تهران بر روی جاده ها جبه انداخت
تهران بر سر باغچه عمامه گذاشت
تهران به زور آواز را مجبور کرد تا ریش بگذارد
تهران بر تنِ شعر لباس عاشورا پوشاند
تهران موسیقی را بیوه کرد
و از زندگی، مجلس عزایی ساخت
تهران به روی کسی نمی خندد
جز به روی مرگ
تهران از هیچ چیز خوشش نمی آید
به غیر مرگ
نام تمامِ زنان و دختران و پسرانِ تهران
مرگ است
و آن چه در تهران هرگز از مادر زاده نمی شود
زندگی ست”
―
“اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سـِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش”
― مجموعه اشعار حسین منزوی
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سـِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش”
― مجموعه اشعار حسین منزوی
“باید بپذیرم که عشق ... مرده است، من نیز باید آن را در خود بکشم. باز هم به یاد تورات میافتم که میگوید: «هر چیز را زمانی و هر مرادی را دورانی است... زمانی برای تولد و زمانی برای مرگ. زمانی برای عشق ورزیدن و زمانی برای کینه ورزیدن ... » اما اینجا هم در برابر تورات میایستم. کینه را به دل راه نمیدهم چون با این کار بیش از هر چیز خود را تحقیر کردهام. فقط عشق خودم را میکشم و بحران را از سر میگذرانم تا دوباره ستون پاهایم را از زیر تنم احساس کنم. بدا بر من که هر روز باید زندگیام را از نو آغاز کنم.”
― در حال و هوای جوانی
― در حال و هوای جوانی
“مصـراعی سـت از شعـر ورلن
.که من دیگـر به خاطـر نمـی آورم
خـیابانی سـت در این نزدیکی
.که من دیگـر گـذرم به آن نمی افـتـد
آینـه ای سـت که برای آخـرین بار در من نگریسـته اسـت
دری سـت که من آن را برای ابد بسـته ام
در میـان ِ کتـب ِ کتابخـانه ام
کتـاب هـایی هسـتند که من دیگر هـرگز نخـواهم گشـود
:تابستان امسـال پنجاه ساله خواهم شد
...مـرگ ، بی وقـفـه مرا غـارت می کنـد”
―
.که من دیگـر به خاطـر نمـی آورم
خـیابانی سـت در این نزدیکی
.که من دیگـر گـذرم به آن نمی افـتـد
آینـه ای سـت که برای آخـرین بار در من نگریسـته اسـت
دری سـت که من آن را برای ابد بسـته ام
در میـان ِ کتـب ِ کتابخـانه ام
کتـاب هـایی هسـتند که من دیگر هـرگز نخـواهم گشـود
:تابستان امسـال پنجاه ساله خواهم شد
...مـرگ ، بی وقـفـه مرا غـارت می کنـد”
―
Reza’s 2024 Year in Books
Take a look at Reza’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Polls voted on by Reza
Lists liked by Reza

























































