246 books
—
221 voters
Mohammad Saeid Miri
https://www.goodreads.com/babasaeid
to-read
(1157)
currently-reading (38)
read (235)
paused (45)
references (3)
linguistics (267)
islam (109)
philosophy (106)
fictions (79)
politics (55)
history (45)
islam-history (43)
currently-reading (38)
read (235)
paused (45)
references (3)
linguistics (267)
islam (109)
philosophy (106)
fictions (79)
politics (55)
history (45)
islam-history (43)
society
(43)
corpus-linguistics (41)
literature (36)
cognitive-linguistics (35)
cognitive-science (33)
critique (28)
5-must-read-but-later (27)
metaphor (25)
palestine (25)
economics (22)
iran-iraq-war (21)
arab-literature (19)
corpus-linguistics (41)
literature (36)
cognitive-linguistics (35)
cognitive-science (33)
critique (28)
5-must-read-but-later (27)
metaphor (25)
palestine (25)
economics (22)
iran-iraq-war (21)
arab-literature (19)
“نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
جوانی مرا چه دلپذیر داشتی
مرا در این امید پیر کردهای
نیامدی و دیر شد...”
―
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
جوانی مرا چه دلپذیر داشتی
مرا در این امید پیر کردهای
نیامدی و دیر شد...”
―
“آه، ای آزادی
دیرگاهیست که از اندونزی تا شیلی
خاک این دشت جگر سوخته با خون تو میآمیزد.
دیرگاهیست که از پیکر مجروح فلسطین شب و روز
خون فرو میریزد.
و هنوز از لبنان
دود بر میخیزد.”
― راهی و آهی
دیرگاهیست که از اندونزی تا شیلی
خاک این دشت جگر سوخته با خون تو میآمیزد.
دیرگاهیست که از پیکر مجروح فلسطین شب و روز
خون فرو میریزد.
و هنوز از لبنان
دود بر میخیزد.”
― راهی و آهی
“چه زیباست که چون صبح، پیام ظفر آریم
گل سرخ،
گل نور،
ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید،
درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آریم .
همانگونه که خورشید، بر اورنگ زر آید،
خرد را بستاییم و،
بر اورنگ زر آریم.
چه زیباست، که با مهر،
دل از کینه بشوییم.
چه نیکوست که با عشق،
گل از خار برآریم.
گذرگاه زمان را،
سرافراز بپوییم.
شب تار جهان را
فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند،
سخن از شکر آریم.
بیایید،
بیایید،
ازین عالم تاریک
دلافروزتر از صبح،
جهانی دگر آریم!”
― آواز آن پرنده غمگين
گل سرخ،
گل نور،
ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید،
درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آریم .
همانگونه که خورشید، بر اورنگ زر آید،
خرد را بستاییم و،
بر اورنگ زر آریم.
چه زیباست، که با مهر،
دل از کینه بشوییم.
چه نیکوست که با عشق،
گل از خار برآریم.
گذرگاه زمان را،
سرافراز بپوییم.
شب تار جهان را
فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند،
سخن از شکر آریم.
بیایید،
بیایید،
ازین عالم تاریک
دلافروزتر از صبح،
جهانی دگر آریم!”
― آواز آن پرنده غمگين
“چه خبر؟ مرگِ عالَمی تنها،
خاطرش خُفته، شاهدش سَفَری.
جانِ جانان، کجا؟ ورای کجا.
گوشه زد با ستارهی سحری.
چه خبر؟ مرگِ دل. گُلی ندمید
تا به لُطفِ هوا، به گریهی ابر
از زمینْ رازِ آسمان نچشید.
تازه شد داغِ لالههای طَرّی.
چه خبر؟ مرگِ حقْحق و هوهو.
لال شد مرغ و نغمه رفت از یاد،
تا که گُنگانِ دهزبانِ دورو
نازْمستی کنند و جلوهگری.
چه خبر؟ مرگِ قول و فصلِ خطاب.
سپر افکند هر زبانآور:
قَبَسی زنده کرد، نَک چه جواب
چون نَفَس بر میاوَرَد شجری؟
چه خبر؟ تا کمانِ غمزه کشید،
از سَمَن تا چمن بشارت رفت؛
نَحْل پوسید و جز غبار ندید
کس بر اوراقِ بوستان اثری.
دودِ دل تا برآوَرَد شبنم،
از نظر رفت و یادِ غنچه نماند.
شُکْرُلله که از صفای اِرَم
سَمَری ماند و لیلهُالقَمَری.
قصّه نو کرد و تَر نکردم مغز.
چه ثَمَر؟ هیچ، شاهدانِ چمن
همه رفتند و چون برآمد نَغْز
عِشْقِ پیچان به دارِ دیدهوری،
دنیا تَیْه بود و بی سر و ته،
«خانه آبادِ» گفت و دید و شنید
شاهدی میکُنند و بَهبَهبَه
مگسِ بیمَریّ و خِیْلِ خری.”
―
خاطرش خُفته، شاهدش سَفَری.
جانِ جانان، کجا؟ ورای کجا.
گوشه زد با ستارهی سحری.
چه خبر؟ مرگِ دل. گُلی ندمید
تا به لُطفِ هوا، به گریهی ابر
از زمینْ رازِ آسمان نچشید.
تازه شد داغِ لالههای طَرّی.
چه خبر؟ مرگِ حقْحق و هوهو.
لال شد مرغ و نغمه رفت از یاد،
تا که گُنگانِ دهزبانِ دورو
نازْمستی کنند و جلوهگری.
چه خبر؟ مرگِ قول و فصلِ خطاب.
سپر افکند هر زبانآور:
قَبَسی زنده کرد، نَک چه جواب
چون نَفَس بر میاوَرَد شجری؟
چه خبر؟ تا کمانِ غمزه کشید،
از سَمَن تا چمن بشارت رفت؛
نَحْل پوسید و جز غبار ندید
کس بر اوراقِ بوستان اثری.
دودِ دل تا برآوَرَد شبنم،
از نظر رفت و یادِ غنچه نماند.
شُکْرُلله که از صفای اِرَم
سَمَری ماند و لیلهُالقَمَری.
قصّه نو کرد و تَر نکردم مغز.
چه ثَمَر؟ هیچ، شاهدانِ چمن
همه رفتند و چون برآمد نَغْز
عِشْقِ پیچان به دارِ دیدهوری،
دنیا تَیْه بود و بی سر و ته،
«خانه آبادِ» گفت و دید و شنید
شاهدی میکُنند و بَهبَهبَه
مگسِ بیمَریّ و خِیْلِ خری.”
―
UMass Linguistics
— 97 members
— last activity Feb 27, 2022 11:19AM
This is a book group hosted by the UMass Boston Applied Linguistics department. While the group has as a primary function to bring together students a ...more
Corpus Linguistics Reading Group @UMass Boston
— 7 members
— last activity Aug 11, 2020 09:20PM
A reading group for applied linguistics students interested in reading and researching the topic of corpus linguistics. We're interested in both eleme ...more
Mohammad Saeid’s 2024 Year in Books
Take a look at Mohammad Saeid’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Polls voted on by Mohammad Saeid
Lists liked by Mohammad Saeid











































