26 books
—
127 voters
“می گویند
از طلوعِ روشنِ فردا بگو
از ترانه ی نور بر زمین
از طعمِ سیبی درآغوشِ ابرها
از رنگین صدایی خفته در دریاها
نمی دانند اما
غروبی سرخ،
به غارت برده است
آسمانم را
نمی دانند اما
سکوتی سیاه،
در آغوش گرفته است
زمینِ سردم را
نمی دانند اما
سیبِ بهشتم
گم گشته است
در انبوهِ پرآشوبِ گندم ها
نمی دانند اما
ارمغانِ تو برایم
از سرزمین رنگ ها
سپید بوده و بس
بیـا
تا بدانند
این مردمی که
...مرا دیوانه پنداشته اند”
―
از طلوعِ روشنِ فردا بگو
از ترانه ی نور بر زمین
از طعمِ سیبی درآغوشِ ابرها
از رنگین صدایی خفته در دریاها
نمی دانند اما
غروبی سرخ،
به غارت برده است
آسمانم را
نمی دانند اما
سکوتی سیاه،
در آغوش گرفته است
زمینِ سردم را
نمی دانند اما
سیبِ بهشتم
گم گشته است
در انبوهِ پرآشوبِ گندم ها
نمی دانند اما
ارمغانِ تو برایم
از سرزمین رنگ ها
سپید بوده و بس
بیـا
تا بدانند
این مردمی که
...مرا دیوانه پنداشته اند”
―
“اولین بار بود
که نیزار،یک نی عاشق از خودش علیه ش بر شورید
این عاشق نحیف رنگ پریده
دل به نسیم سپرده بود
نیزار گفتند نمی شود و اجازه اش ندادند
عاشق شیدای بی تاب گفت:
همه شما در یک جهبه و او تنها در یک جبهه همراه با دلم
نیزار خشمگین برای تنبیه شیدای گریان
دارکوب را فراخواندند
دارکوب دیوانه تیز منقار پنج شش سوراخ در دل و تن او ایجاد کرد
از آن روز به بعد این عاشق شده شمشال
از آن روز به بعد است که دل عاشق با پنجه باد به سخن می اید
و ترانه غمگین برای مردم میخواند تا به امروز”
―
که نیزار،یک نی عاشق از خودش علیه ش بر شورید
این عاشق نحیف رنگ پریده
دل به نسیم سپرده بود
نیزار گفتند نمی شود و اجازه اش ندادند
عاشق شیدای بی تاب گفت:
همه شما در یک جهبه و او تنها در یک جبهه همراه با دلم
نیزار خشمگین برای تنبیه شیدای گریان
دارکوب را فراخواندند
دارکوب دیوانه تیز منقار پنج شش سوراخ در دل و تن او ایجاد کرد
از آن روز به بعد این عاشق شده شمشال
از آن روز به بعد است که دل عاشق با پنجه باد به سخن می اید
و ترانه غمگین برای مردم میخواند تا به امروز”
―
“در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم”
― گریههای امپراتور
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروختهام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم”
― گریههای امپراتور
“دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
...دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
!گله ها را بگذار
..!ناله ها را بس کن
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
!تا بجنبیم تمام است تمام
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید
...باز کم مانده به عید”
―
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
...دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
!گله ها را بگذار
..!ناله ها را بس کن
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود
!تا بجنبیم تمام است تمام
مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت
یا همین سال جدید
...باز کم مانده به عید”
―
کتابداران فارسی گودریدز
— 5455 members
— last activity 3 hours, 1 min ago
گروهی برای کتابداران فارسی زبان سایت گودریدز *همچنین درخواست هایی برای ویرایش، اضافه کردن، افزودن تصویر جلد و ... در مورد کتاب های فارسی را در این گر ...more
تازههای کتاب
— 804 members
— last activity May 04, 2022 11:47PM
معرفی کتابهایی که به تازگی منتشر شده اند.
Ali73’s 2025 Year in Books
Take a look at Ali73’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Art, Book Club, Children's, Classics, Comics, Ebooks, Fantasy, Fiction, Graphic novels, Historical fiction, History, Horror, Manga, Non-fiction, Poetry, Romance, Science fiction, Travel, Young-adult, and War
Polls voted on by Ali73
Lists liked by Ali73




































