Status Updates From شاهنامه؛ از داستان کاموس کش...
شاهنامه؛ از داستان کاموس کشانی تا پایان پادشاهی کیخسرو by
Status Updates Showing 1-30 of 33
Bahar Baradaran
is on page 470 of 479
ازین کار کیخسرو اندازه گیر
کهنْ گشته کار جهان تازه گیر!
سوی نیکی و نیک نامی گرای
جُزین نیست توشه به دیگر سرای!
چُنین بود تا بود کارِ جهان
گُزافه نکردند نامش جهان!
——
( جهان به معنی جهنده و متغیر)
— Sep 20, 2025 08:19PM
Add a comment
کهنْ گشته کار جهان تازه گیر!
سوی نیکی و نیک نامی گرای
جُزین نیست توشه به دیگر سرای!
چُنین بود تا بود کارِ جهان
گُزافه نکردند نامش جهان!
——
( جهان به معنی جهنده و متغیر)
Bahar Baradaran
is finished
چنین گفت موبد به بهرامْ تیز
که خونِ سرِ بی گناهان مریز!
چو خواهی که تاج تو ماند به جای
مبادی جز آهسته و پاک رای
نگه کن که خودْ تاج با سر چه گفت
که”با مغزت ای سر، خرد باد جفت!”
— Sep 17, 2025 11:17PM
Add a comment
که خونِ سرِ بی گناهان مریز!
چو خواهی که تاج تو ماند به جای
مبادی جز آهسته و پاک رای
نگه کن که خودْ تاج با سر چه گفت
که”با مغزت ای سر، خرد باد جفت!”
Bahar Baradaran
is on page 450 of 479
بدو گفت روزِ نو و ماهِ نو
چه گفتارهای نو و شاهِ نو!
نه چون تو کس اندر جهان شاه دید
نه این داستان گوش هرگز شنید!
کنون تا بدین اختری نو کنیم
به مردی همه یاد خسرو کنیم!
— Sep 15, 2025 10:56PM
Add a comment
چه گفتارهای نو و شاهِ نو!
نه چون تو کس اندر جهان شاه دید
نه این داستان گوش هرگز شنید!
کنون تا بدین اختری نو کنیم
به مردی همه یاد خسرو کنیم!
Bahar Baradaran
is on page 400 of 479
ز دل ها همه کینه بیرون کنید
به مهر اندرین کشور افسون کنید
بکوشید و چربی به کار آورید
چو دیدید سرما، بهار آورید!
— Sep 13, 2025 11:07AM
Add a comment
به مهر اندرین کشور افسون کنید
بکوشید و چربی به کار آورید
چو دیدید سرما، بهار آورید!
Bahar Baradaran
is on page 300 of 479
چنین گفت گودرز که”ای نر شیر
سر پهلوانان و گُرد دلیر
جهان چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید!
— Sep 10, 2025 10:31PM
Add a comment
سر پهلوانان و گُرد دلیر
جهان چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید!
Bahar Baradaran
is on page 250 of 479
نگه کن بدین کارِ گردنده دهر
هر آن را که از خویشتن کرد بهر،
برآرد گلِ تازه از خارِ خشک
شود خاکْ با بختِ بیدار مُشکْ!
— Sep 07, 2025 11:26PM
Add a comment
هر آن را که از خویشتن کرد بهر،
برآرد گلِ تازه از خارِ خشک
شود خاکْ با بختِ بیدار مُشکْ!
Bahar Baradaran
is on page 200 of 479
کیخسرو خطاب به رستم:
فری شهر ایران و فرخْ گوان
که دارند چون تو یکی پهلوان
و زین هر سه برتر سرِ بخت ِمن
که چون تو پرستد همی تخت من!
— Aug 31, 2025 10:46PM
Add a comment
فری شهر ایران و فرخْ گوان
که دارند چون تو یکی پهلوان
و زین هر سه برتر سرِ بخت ِمن
که چون تو پرستد همی تخت من!
Bahar Baradaran
is on page 50 of 479
که گیتی سراسر فریبست و رنج
سر آید همی چون نمایدت گنج
یکی را به بستر، یکی را به جنگ
یکی را به نام و یکی را به ننگ
— Aug 25, 2025 07:19PM
Add a comment
سر آید همی چون نمایدت گنج
یکی را به بستر، یکی را به جنگ
یکی را به نام و یکی را به ننگ
Mehrdad
is on page 172 of 479
پایان داستان بیژن و منیژه
آقا چندتا نکته:
دوباره عاشقانههای رستم و کیخسرو که این قسمت فقط کیخسرو عاشقانه گفت و رستم بنده خدا خسته بود و فقط تایید میکرد:
جهاندارخسرو گرفتش به بر
که ای بیخِ مردی و کانِ هنر
به خورشید مانَد همه کار تو
به نیکی به هرجای دیدار تو
و البته این بخش جنتلمن بودن کیخسروی عزیز هم بیشتر معلوم شد: میشینه بیژنو نصیحت میکنه و میگه این جواهرات رو ببر برای منیژه که اینجا تو کشور غریب، مهمونمونه
— Aug 13, 2025 08:22AM
2 comments
آقا چندتا نکته:
دوباره عاشقانههای رستم و کیخسرو که این قسمت فقط کیخسرو عاشقانه گفت و رستم بنده خدا خسته بود و فقط تایید میکرد:
جهاندارخسرو گرفتش به بر
که ای بیخِ مردی و کانِ هنر
به خورشید مانَد همه کار تو
به نیکی به هرجای دیدار تو
و البته این بخش جنتلمن بودن کیخسروی عزیز هم بیشتر معلوم شد: میشینه بیژنو نصیحت میکنه و میگه این جواهرات رو ببر برای منیژه که اینجا تو کشور غریب، مهمونمونه
Mehrdad
is on page 154 of 479
خب این ده دوازده صفحه هم صرف این شد که گیو نازنینم بره دنبال رستم و بیارتش برای کمک به پیدا کردن بیژن. بخش زیادیش صرف تعارفات و من اینهمه نیستم و همه چی تویی و پاتونو بردارین مارو میبینین بین رستم و کیخسرو گذشت. جفتشونم بر اهمیت پیدا کردن بیژنِ گیو تاکید داشتن. چرا؟ چون گیو و کل خاندان گودرزیان، از وفادارترین خانوادههای ایران هستن و یادمون نره، گیو یه تنه رفت کیخسرو رو از توران اورد ایران.
— Aug 02, 2025 03:10AM
Add a comment
Mehrdad
is on page 142 of 479
شروع داستان بیژن و منیژه
چند نکته رو راجع به این داستان جذاب براتون بگم. بر شما باد خوندن این داستان:
- احتمال میدن که آقام فردوسی، این داستان رو قبل از سایر داستانها گفته. چرا؟ هم از لحاظ سبکی (داخل متن به وضوح قابل مشاهدهست) و هم محتوایی با بقیهٔ داستانها فرق داره. اولش میاد میگه که شب بیخوابی به سرم زده که یار خوشگلم اومده گفته برات داستان میگم تا بخوابی!
نکتهٔ بعدی هم که آقای گیو!! خیلی ازت خوشم میاد....
— Aug 01, 2025 03:55AM
Add a comment
چند نکته رو راجع به این داستان جذاب براتون بگم. بر شما باد خوندن این داستان:
- احتمال میدن که آقام فردوسی، این داستان رو قبل از سایر داستانها گفته. چرا؟ هم از لحاظ سبکی (داخل متن به وضوح قابل مشاهدهست) و هم محتوایی با بقیهٔ داستانها فرق داره. اولش میاد میگه که شب بیخوابی به سرم زده که یار خوشگلم اومده گفته برات داستان میگم تا بخوابی!
نکتهٔ بعدی هم که آقای گیو!! خیلی ازت خوشم میاد....
Mehrdad
is on page 120 of 479
چو رستم بجمبید بر خویشتن
چنین گفت اکوان که ای پیلتن
یکی آرزو کن که تا از هوا
کجات آید افکندن اکنون هوا؟
سوی آبت اندازم ار سوی کوه؟
کجا خواهی افتاد دور از گروه؟
اینجا همونجاییه که اکوان دیو، رستم همیشه خواب رو بلند میکنه، میگه بندازمت تو دریا یا کوه؟
رستم هم برعکس جواب میده و نجات پیدا میکنه.
- پایان داستان رستم زال با اکوان دیو
— Jul 31, 2025 07:52AM
Add a comment
چنین گفت اکوان که ای پیلتن
یکی آرزو کن که تا از هوا
کجات آید افکندن اکنون هوا؟
سوی آبت اندازم ار سوی کوه؟
کجا خواهی افتاد دور از گروه؟
اینجا همونجاییه که اکوان دیو، رستم همیشه خواب رو بلند میکنه، میگه بندازمت تو دریا یا کوه؟
رستم هم برعکس جواب میده و نجات پیدا میکنه.
- پایان داستان رستم زال با اکوان دیو
Mehrdad
is on page 112 of 479
سر آوردم این رزم کاموس نیز
درازست و نگشاد ازو یک پشیز
گر از داستان یک سخن کم بُدی
روان مرا جای ماتم بدی
دلم شادمان شد ز پولادوند
که بفزود بر بند پولاد، بند
- پایان داستان کاموس کُشانی
(بریم کم کم آماده شیم برای بیژن و منیژه)
— Jul 15, 2025 07:51AM
2 comments
درازست و نگشاد ازو یک پشیز
گر از داستان یک سخن کم بُدی
روان مرا جای ماتم بدی
دلم شادمان شد ز پولادوند
که بفزود بر بند پولاد، بند
- پایان داستان کاموس کُشانی
(بریم کم کم آماده شیم برای بیژن و منیژه)
Mehrdad
is on page 65 of 479
این نکته که رستم موقع نبردها خودشو معرفی نمیکنه، همیشه برام جای سوال و ابهام بوده. اگه از دوستان کسی، مطلبی جایی خونده، ممنوندارش میشم که در جریان بذاره.
— Mar 28, 2025 06:00AM
6 comments
Mehrdad
is on page 55 of 479
بالاخره رستم اومد! (وی نفس راحتی میکشد، گویی جنگ پدرش است).
ولی واقعاً سوای همهٔ ماجراها، همین بودن اسم رستم کنار سپاه ایران، خودش دلگرمی بزرگیه. من از اینجا پشتم گرم شد، چه برسه به سپاه ایران!
همین اول کار اومد اَشکِبوس رو پرپر کرد اونم پیاده و کلاً با دوتا تیر! (اگه دبیرستان فقط کتاب ادبیاتتونو خونده باشین، احتمالاً شرح این نبرد یادتونه)
مرا مامِ من، نام، مرگِ تو کرد
زمانه مرا پتکِ ترگِ تو کرد
— Mar 26, 2025 02:02AM
2 comments
ولی واقعاً سوای همهٔ ماجراها، همین بودن اسم رستم کنار سپاه ایران، خودش دلگرمی بزرگیه. من از اینجا پشتم گرم شد، چه برسه به سپاه ایران!
همین اول کار اومد اَشکِبوس رو پرپر کرد اونم پیاده و کلاً با دوتا تیر! (اگه دبیرستان فقط کتاب ادبیاتتونو خونده باشین، احتمالاً شرح این نبرد یادتونه)
مرا مامِ من، نام، مرگِ تو کرد
زمانه مرا پتکِ ترگِ تو کرد
Mehrdad
is on page 33 of 479
این داستان، عاشقانههای کیخسرو و رستم
کیخسرو
تویی پرورانندهٔ تاج و تخت
فروغ از تو گیرد جهانداربخت
بکندی دل و مغز دیو سپید
زمانه به مهر تو دارد امید
تو تا برنهادی به مردی کلاه
بدایران نکرد ایچ دشمن نگاه
رستم
به پاسخ چنین گفت رستم به شاه
که بی تو مبادا نگین و کلاه
که با فر و برزی و با رای و داد
ندارد چو تو شاه، گردون به یاد
تو شاه جهان هستی و من رهی
میان بستهام، چون تو فرمان دهی
کیخسرو
بدو گفت بی تو نخواهم جهان
و..
— Mar 23, 2025 08:39AM
Add a comment
کیخسرو
تویی پرورانندهٔ تاج و تخت
فروغ از تو گیرد جهانداربخت
بکندی دل و مغز دیو سپید
زمانه به مهر تو دارد امید
تو تا برنهادی به مردی کلاه
بدایران نکرد ایچ دشمن نگاه
رستم
به پاسخ چنین گفت رستم به شاه
که بی تو مبادا نگین و کلاه
که با فر و برزی و با رای و داد
ندارد چو تو شاه، گردون به یاد
تو شاه جهان هستی و من رهی
میان بستهام، چون تو فرمان دهی
کیخسرو
بدو گفت بی تو نخواهم جهان
و..
Mehrdad
is on page 11 of 479
بالاخره طلسم جلد دوم شاهنامه هم شکست و وارد داستان کاموسِ کُشانی شدم.
کیخسروی عزیزم نشون داد در عین درایت و مهربونی، وقتی سیمهاش قاطی کنه، جوری فاتحهٔ طرفو میخونه و بددهن میشه که اصلاً آبنبات..
حرفاش به طوس: (وجدانا اینجا دلم برای طوس سوخت دیگه)
به گیتی نباشد کم از طوس کس
درست از درِ پایبندست و بس
نه در سرْش مغز و نه در تنْش رگ
چه طوس فرومایه پیشم، چه سگ!!!!!!
— Mar 22, 2025 01:32AM
Add a comment
کیخسروی عزیزم نشون داد در عین درایت و مهربونی، وقتی سیمهاش قاطی کنه، جوری فاتحهٔ طرفو میخونه و بددهن میشه که اصلاً آبنبات..
حرفاش به طوس: (وجدانا اینجا دلم برای طوس سوخت دیگه)
به گیتی نباشد کم از طوس کس
درست از درِ پایبندست و بس
نه در سرْش مغز و نه در تنْش رگ
چه طوس فرومایه پیشم، چه سگ!!!!!!
Aroosha Dehghan
is on page 372 of 479
کیخسرو از پادشاهی سیر شده و میخواد کنارهگیری کنه.
چرا؟! چون میترسه اگر بیش از این بر تخت بمونه، گرفتار غرور بشه و یزدان و مردم ازش رویگردان بشن.
دقت کنید کسی که داره این رو میگه شاه آرمانی ایرانه!!
بعد طرف یک مملکت چند هزار ساله رو به گند کشیده. مردم رو به نون شب محتاج کرده. به جز یه مشت دزد و کسانی که منافع دارن بقیه بهش میگن ول کن برو...
اما یارو دو دستی صندلی رو چسبیده و همچنان معتقده از همه بهتر و داناتره.
— Feb 18, 2022 04:55AM
2 comments
چرا؟! چون میترسه اگر بیش از این بر تخت بمونه، گرفتار غرور بشه و یزدان و مردم ازش رویگردان بشن.
دقت کنید کسی که داره این رو میگه شاه آرمانی ایرانه!!
بعد طرف یک مملکت چند هزار ساله رو به گند کشیده. مردم رو به نون شب محتاج کرده. به جز یه مشت دزد و کسانی که منافع دارن بقیه بهش میگن ول کن برو...
اما یارو دو دستی صندلی رو چسبیده و همچنان معتقده از همه بهتر و داناتره.
Aroosha Dehghan
is on page 362 of 479
به یَک هفته بر پیشِ یزدان بُدند / مپندار کاتَشپرستان بُدند!
که آتش بدان گاه محراب بود / پرستنده را دیده پُرآب بود!
اگر چندت اندیشه گردد دراز / هم از پاک یزدان نهیی بینیاز!
— Feb 18, 2022 04:50AM
Add a comment
که آتش بدان گاه محراب بود / پرستنده را دیده پُرآب بود!
اگر چندت اندیشه گردد دراز / هم از پاک یزدان نهیی بینیاز!
Aroosha Dehghan
is on page 340 of 479
《 چو خورشید بر چرخ بنمود دست/ شبِ تیره را رخ به ناخن بخَست،... 》
توصیفهای فردوسی از برآمدن آفتاب و رسیدن صبح بسیار متنوعه اما نکتهی جالب اینه که این گوناگونی کاملا هوشمندانهست. مثلا این بیت، برآمدن خورشید در جنگ رو توصیف میکنه و آشکاره که چقدر نسبت به موضوع مشابه در داستانهای دیگه، خشنتر بیان شده.
— Feb 16, 2022 11:39AM
Add a comment
توصیفهای فردوسی از برآمدن آفتاب و رسیدن صبح بسیار متنوعه اما نکتهی جالب اینه که این گوناگونی کاملا هوشمندانهست. مثلا این بیت، برآمدن خورشید در جنگ رو توصیف میکنه و آشکاره که چقدر نسبت به موضوع مشابه در داستانهای دیگه، خشنتر بیان شده.
Aroosha Dehghan
is on page 324 of 479
چقدر نامههای کیخسرو و افراسیاب خوبه.
کاملا میشه ویرانی، خستگی و پوچی جنگ رو در این دو نامه دید.
شحصیت پردازی فردوسی حرف نداره.👌🏻
— Feb 14, 2022 12:44PM
Add a comment
کاملا میشه ویرانی، خستگی و پوچی جنگ رو در این دو نامه دید.
شحصیت پردازی فردوسی حرف نداره.👌🏻
Aroosha Dehghan
is on page 308 of 479
یکی از نکات ویژهی شاهنامه که در حماسههای دیگه نیست، تنوع توصیفاته.
فردوسی صحنهی جنگ رو به دهها شکل گوناگون توصیف میکنه در حالی که وقتی حماسههای دیگه رو میخوانیم اغلب جنگها کاملا یکسان و با واژگانی مشابه وصف شدند.
فردوسی جان
دمت گرم🖐🏻
— Feb 13, 2022 10:57AM
Add a comment
فردوسی صحنهی جنگ رو به دهها شکل گوناگون توصیف میکنه در حالی که وقتی حماسههای دیگه رو میخوانیم اغلب جنگها کاملا یکسان و با واژگانی مشابه وصف شدند.
فردوسی جان
دمت گرم🖐🏻
Aroosha Dehghan
is on page 278 of 479
《ز هفتاد برنگذرد بس کسی/ ز دورانِ چرخ آزمودم بسی
وُ گر بگذرد، آن همه بتّریست/ بر آن زندگانی بباید گریست!》
من شدیدا با این موافقم که عمر بیشتر از هفتاد سال به درد نمیخوره. به نظرم آدم اگر واقعا بخواد کاری بکنه، پیش از هفتاد سالگی انجامش داده.
— Feb 11, 2022 10:00AM
Add a comment
وُ گر بگذرد، آن همه بتّریست/ بر آن زندگانی بباید گریست!》
من شدیدا با این موافقم که عمر بیشتر از هفتاد سال به درد نمیخوره. به نظرم آدم اگر واقعا بخواد کاری بکنه، پیش از هفتاد سالگی انجامش داده.
Aroosha Dehghan
is on page 277 of 479
کنون زین سپس نامهی باستان / بپیوندم از گفتهی راستان
چو پیش آورم گردش روزگار / نباید مرا پندِ آموزگار
چو پیکار کیخسرو آمد پدید / ز من جادُویها بباید شنید
بدین داستان درّ بارم همی / به سنگ اندرون لاله کارم همی
— Feb 11, 2022 09:55AM
Add a comment
چو پیش آورم گردش روزگار / نباید مرا پندِ آموزگار
چو پیکار کیخسرو آمد پدید / ز من جادُویها بباید شنید
بدین داستان درّ بارم همی / به سنگ اندرون لاله کارم همی
Aroosha Dehghan
is on page 274 of 479
یکی از چیزهایی که باعث میشه شخصیت پیران ویسه رو دوست داشته باشم میهندوستیشه.
پیران دل خوشی از افراسیاب نداره. از کشتن سیاوش آزردهست. کیخسرو رو بزرگ کرده و دوستش داره.
ولی با همهی اینها، جایی که پای کشورش در میانه به هیچ عنوان پیشنهادهای کیخسرو رو نمیپذیره و به کشورش پشت نمیکنه. با این که مطمئنه در این جنگ شکست میخورند و توران نابود میشه اما تا آخرین نفس میجنگه
و این شایستهی احترامه.
— Feb 10, 2022 11:03PM
Add a comment
پیران دل خوشی از افراسیاب نداره. از کشتن سیاوش آزردهست. کیخسرو رو بزرگ کرده و دوستش داره.
ولی با همهی اینها، جایی که پای کشورش در میانه به هیچ عنوان پیشنهادهای کیخسرو رو نمیپذیره و به کشورش پشت نمیکنه. با این که مطمئنه در این جنگ شکست میخورند و توران نابود میشه اما تا آخرین نفس میجنگه
و این شایستهی احترامه.
Aroosha Dehghan
is on page 219 of 479
《 اگر بازناید شدهروزگار
به گیتیدر این تخم کینه مکار! 》
— Feb 09, 2022 04:50AM
Add a comment
به گیتیدر این تخم کینه مکار! 》
Aroosha Dehghan
is on page 166 of 479
دلم یک بیژن میخواد
نه برای این که بیژن خیلی خوبه
برای این که دوست دارم منیژه بازی دربیارم🤭
— Jan 28, 2022 10:53AM
Add a comment
نه برای این که بیژن خیلی خوبه
برای این که دوست دارم منیژه بازی دربیارم🤭
