گیتی’s Reviews > خشم و هیاهو > Status Update

گیتی
گیتی is on page 30 of 430
دو سه صفحه خوندم، دیدم جمله بندی رو متوجه نمی‌شم. یعنی ترجمه هیچ رقمه تو کتم نرفتم، تا اومدم به صالح حسینی برای ترجمه گیر بدم، گفتم بذار برم ریویو بخونم. رفتم کلی ریویو خوندم الان دو به شکم که بخونمش یا نه. به هر حال کل داستان رو می‌دونم. اگه فاکنر رو بذارم کنار، می تونم برم سراغ ادامه چنین گفت زرتشت و بیچارگان داستایوسکی.

حالا، این کتاب ارزش کلافگی و سر توی دیوار زدن های پی در پی رو داره؟
May 06, 2025 08:42PM
خشم و هیاهو

8 likes ·  flag

گیتی’s Previous Updates

گیتی
گیتی is on page 362 of 430
داستان لو نره براتون:

من موقع خوندن کتاب نفهمیدم کوئنتین خودش رو جای پدر بچه کدی می‌زنه و خودکشی می‌کنه. الان موهامو می‌کنم. وای فاکنر روانی‌ام کردی، مرد. روانی. 😭 من باید این قسمت رو از حرف های صالح حسینی می‌فهمیدم؟ الان چیکار کنم؟ برم با ترجمه شعله ور بخونم؟ یه بار دیگه فصل دوم رو بخونم؟
وای جیسن تو روح خودت و کارهات که تمرکز رو ازم گرفتی. (ربطی به جیسن نداره دارم به بار گناه.هاش اضافه می‌کنم.)
Jul 29, 2025 11:37PM
خشم و هیاهو


گیتی
گیتی is on page 287 of 430
جیسن از اون آدماست که فقط بدی‌اش بهت می‌رسه. مشکلی هم نداشته توی بچگی که بخوام فکر کنم عقده کودکی بوده یا چاله های روانی داشته و این رفتارهای زشت و دون‌مایه‌اش رو توجیه کنم.

ازت بدم میاد.
Jul 29, 2025 06:39AM
خشم و هیاهو


گیتی
گیتی is on page 250 of 430
ای کاش می‌تونستم بفرستمش توی اصطبل.‌ در رو روش ببندم. بندازم تو قفس یکی از اسب ها تا جا داره بزنه تو سر و صورتش.

وقتی درباره زندگی جیسن و کارهایی که کرده و می‌کنه فکر می‌کنم، دوست دارم یک کشیده‌ی جمالزاده‌گونه بزنم تو صورتش. مرتیکه نکبت. اه.
Jul 27, 2025 02:58AM
خشم و هیاهو


گیتی
گیتی is on page 224 of 430
- یک دفعه دیگر این غلط را بکن تا بلایی به سرت بیارم که از نفس کشیدن پشمان شوی.
+حالا هم پشیمانم.

جیسِن چرا انقدر خشنه-
چته مرد

بالاخره بعد از دویست صفحه دارم می‌فهمم کی داره چی میگه و چی به چی و کی به کیه. 😭
Jul 26, 2025 09:04AM
خشم و هیاهو


گیتی
گیتی is on page 110 of 430
یعنی هیچ رقمه تو کتم نمیرم. اصلا متوجه نمی‌شم چی میگه. بنجامین که از در و دیوار حرف می‌زد، الانم کوئنتین از عطش‌اش به تکه تکه کردن ساعت‌دیواری‌ها می‌گه.

سه ساعته دارم می‌خونم حرکت پرتقال‌های اگزوز. هی به خودم میگم خدایا پرتقال اگزوز چیه دیگه؟ نگو حرکت پرتقلای اگزوز بوده :)))))

چرا پاییز زمستون نمیاد؟ من پرتقال می‌خوام.
Jul 18, 2025 06:57AM
خشم و هیاهو


Comments Showing 1-11 of 11 (11 new)

dateUp arrow    newest »

Sadra Kharrazi ببیین کتاب واقعا شاهکاره ولی به شدت سخت خوانه
من خودم به شخصه مخالف رمانای سخت خوانم ولی اینو حوصله کردم و با تمرکز خودنم و تهشم کیف کردم

دو بخش اولش خیلی گنگه
به خصوص بخش اول که روایت از زبان یک عقب مونده ذهنیه و به خاطر همین نامفهومه
ولی تو بخشای بعد به خصوص سه و چهار که داستان تازه مشخص میشه، ورق بر میگرده و همه چی جذاب میشه

به نظرم اگه حوصله کنید ارزشش رو داره


Sadra Kharrazi از اونورم لذت خوندن چنین می‌گفت زرتشت رو که نگم دیگه👌🤩


گیتی آخ آخ، با این توصیفاتی که کردید، یاد سه گانه کریستوف افتادم. با اینکه دو کتاب اول خیلی روون بودن، تازه توی کتاب سوم داستان معلوم شد که چی به چیه و عشق کردم.


گیتی آقای خرازی، من هر چی بیشتر نیچه می خونم، بیشتر زانوهام شل می‌شه و قلبم به تپش میوفته.
بخاطر همین گفتم اگه فاکنر ارزش سر و کله زدن نداره، زودتر خودمو پرت کنم توی مرداب نیچه.
چقدر خوشحالم که شما هم همچین نظری دارید.😭😭


Sadra Kharrazi گیتی wrote: "آخ آخ، با این توصیفاتی که کردید، یاد سه گانه کریستوف افتادم. با اینکه دو کتاب اول خیلی روون بودن، تازه توی کتاب سوم داستان معلوم شد که چی به چیه و عشق کردم."

اینم پس احتمالا همون جوری میشه
چون میگم واقعا تازه بعد 100 150 صفحه
آدم متوجه میشه چی به چیه


Sadra Kharrazi گیتی wrote: "آقای خرازی، من هر چی بیشتر نیچه می خونم، بیشتر زانوهام شل می‌شه و قلبم به تپش میوفته.
بخاطر همین گفتم اگه فاکنر ارزش سر و کله زدن نداره، زودتر خودمو پرت کنم توی مرداب نیچه.
چقدر خوشحالم که شما هم ..."


واقعا منم از مریدان نیچه هستم
به شدت عجیب و غریبه و ساعت ها میشه راجع به آثار و تفکراتش صحبت کرد
با اون جنون سحرآمیزی که بهش دست داد او.اخر عمرش

" آن کس که با هیولا دست و پنه نرم می‌کند، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود، دیری که در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم می‌دوزد..."


گیتی بله بله، منم باهاتون موافقم.
حرف ها و تفکراتش رو که می خونم، بعضی اوقات خونم به جوش میاد، تلاطم افکار میگیرم و از سر جام بلند می‌شم تند تند راه میرم. آخرش این پروفسور نیچه من رو به مرض تپش قلب مفرط میندازه.

"آن کس که خود را عمیق می‌داند، تلاش می کند که واضح و شفاف باشد؛ اما آن کس که دوست دارد در نگاه توده مردم عمیق به نظر بیاید، تلاش می کند که مبهم و کدر باشد. "

"بشو، هر آنکه هستی!"


Sadra Kharrazi گیتی wrote: "بله بله، منم باهاتون موافقم.
حرف ها و تفکراتش رو که می خونم، بعضی اوقات خونم به جوش میاد، تلاطم افکار میگیرم و از سر جام بلند می‌شم تند تند راه میرم. آخرش این پروفسور نیچه من رو به مرض تپش قلب مفر..."


آخ آخ دقیقا👌

یکی از مسحورکننده ترین حرفاش فکر کنم از کتاب غروب بت‌ها بود که می‌گفت

"با مردم سر کردن و درهای دل را به روی همه باز گذاشتن بزرگواری است و بس. اما دل هایی را که توان پذیرایی شاهانه دارند از پرده های کشیده و پنجره های بسته شان می‌توان شناخت
آنان بهترین اتاق هایشان را خالی نگه می‌دارند"

بینظیره این حرف


گیتی من هنوز سراغ غروب بت ها نرفتم. ولی وای آقای خرازی، این حرف چه دقیق، نفوذ میکنه زیر پوست آدم.

خیلی دوست دارم درک خودم از این جمله رو بنویسم، ولی واقعا در جایگاهش نیستم. البته لازم به ذکر هست که حرف های نیچه هم ایهام دارن... کلی برداشت می‌شه ازشون کرد.

پروفسور، ناقلایی بوده برای خودش.


Sadra Kharrazi گیتی wrote: "من هنوز سراغ غروب بت ها نرفتم. ولی وای آقای خرازی، این حرف چه دقیق، نفوذ میکنه زیر پوست آدم.

خیلی دوست دارم درک خودم از این جمله رو بنویسم، ولی واقعا در جایگاهش نیستم. البته لازم به ذکر هست که حرف..."


دقیقا اینی که نمی‌شه برداشت واحد کرد جذاب می‌کنه کار رو


Sadra Kharrazi آه زمین! تو برای من بیش از اندازه گرد هستی...


back to top