Batul > Batul's Quotes

Showing 1-30 of 111
« previous 1 3 4
sort by

  • #1
    Albert Einstein
    “Nothing happens until something moves.”
    Albert Einstein

  • #2
    سید حسن حسینی
    “غلام همت آن کلماتم که آتش انگیزد.”
    سید حسن حسینی

  • #3
    سید حمیدرضا برقعی
    “خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...
    پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد ازآن...
    خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...
    شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

    در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ کس
    شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...”
    سید حمیدرضا برقعی, طوفان واژه‌ها

  • #4
    سیدمهدی شجاعی
    “نبعه يعني لبنان، نبعه يعني اسلام، نبعه يعني مظلوميت تمام، نبعه يعني زخم تاريخي شيعه. نبعه يعني عاشورا، نبعه يعني كربلا”
    سید مهدی شجاعی, مرد رؤیاها

  • #5
    سیدمهدی شجاعی
    “خدا یه زیبایی برتری رو در روح و جان پروانه قرار داده که خیلی حیرت انگیزتره...اون، روح عشق و شیدایی و پروانگیه. ارادت پروانه به شمع، به روشنایی. سر سپردن پروانه به جذبه نور. دیدی پروانه چطوری دور شمع می گرده و جون خودش رو فدای روشنایی می کنه؟”
    سید مهدی شجاعی, مرد رؤیاها

  • #6
    “اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
    آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم
    نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت
    هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم
    به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است
    بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم
    سنگ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم
    چه می­شدم اگر علی مرتضی نداشتم”
    علی اکبر لطیفیان

  • #7
    نادر ابراهیمی
    “عشق به ديگري ضرورت نيست حادثه است
    عشق به وطن ضرورت است نه حادثه
    عشق به خدا تركيبي است از ضرورت و حادثه”
    نادر ابراهیمی, یک عاشقانه‌ی آرام

  • #8
    Simin Daneshvar
    “ترجمه ها همچون زنانند. آنها که وفادارند کمتر زیبایند و آنها که زیبایند کمتر وفادار”
    سیمین دانشور

  • #9
    سید حسن حسینی
    “شاعري وارد دانشکده شد
    دم در
    ذوق خود را به «نگهباني» داد!”
    سید حسن حسینی

  • #10
    سید حمیدرضا برقعی
    “در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
    وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
    وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
    مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

    "باز این چه شورش است که در جان واژه هاست
    شاعر شکست خورده ی طوفان واژه هاست”
    سید حمیدرضا برقعی, طوفان واژه‌ها

  • #11
    Muhammad Taqi Jafari
    “معمای حیات قابل حل نیست، مگر این که ابدیت در برابر آن باشد.”
    علامه جعفری

  • #12
    Dariush Shayegan
    “دانشمندان علوم جديد در آن چه كه مربوط به حوزه ى تخصصى شان مى شود، عالمند ولى در آن چه مربوط به فرهنگ و تفكّر و آرمان هاى ممتاز بشريت مى شود افرادى متوسط و ميان مايه اند.”
    Dariush Shayegan, آسیا در برابر غرب

  • #13
    Isaac Asimov
    “If my doctor told me I had only six minutes to live, I wouldn't brood. I'd type a little faster.”
    Isaac Asimov

  • #14
    Ali Shariati
    “باید بجنگد اما نمی تواند! شگفتا! "بایستن" و "نتوانستن"! نتوانستن نیز او را از این بایستن معاف نمی کند، چه، این مسئولیت بر دوش آگاهی انسانی اوست، زاده ی "حسین بودن" اوست، نه توانا بودنش، و او در تنهایی و عجز، بی سلاح و بی همراه نیز حسین است!
    پس چه کند؟ آری حسین بودن او را به نبر با یزید بودن می خواند، ولی سلاحی برای نبرد ندارد.
    آیا باز هم وظیفه دارد که بجنگد؟
    همه متولیان عقل و دین، نصیحتگران شرع و عرف، مصلحت پرستان صلاح و منطق، یک صدا می گویند: نه!
    و حسین می خواهد بگوید: آری!

    تمامی فلسفه ی ر ستاخیز حسین همین است، همین "آری"!ا”
    Ali Shariati, حسین وارث آدم

  • #15
    “حالم چو دلیری است که از بخت بد خویش
    در لشکر دشمن پسری داشته باشد”
    حسین جنتی, ن
    tags: man, pain, poem

  • #16
    قیصر امین‌پور
    “حسرت همیشگی



    حرفهای ما هنوز ناتمام...

    تا نگاه می کنی:
    وقت رفتن است
    بازهم همان حکایت همیشگی !


    پیش از آنکه با خبر شوی

    لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود



    آی... ای دریغ و حسرت همیشگی

    ناگهان
    چقدر زود
    دیر می شود!”
    قيصر امين پور

  • #17
    نادر ابراهیمی
    “دردهايى هست كه مال همه است؛ و من آن دردها را هرگز پنهان نمى كنم؛ اما درد قلب، مال هيچ كس نيست به جز صاحب قلب...”
    نادر ابراهیمی, درخت مقدس

  • #18
    J.D. Salinger
    “«مَتی، تو الآن دخترِ کوچیکی هستی. اما هیچ‌کی دختربچه و پسربچه نمی‌مونه - مثلِ خودِ من. یه‌هو دختربچه‌ها ماتیک می‌زنن و پسربچه‌ها ریش می‌تراشن و سیگار می‌کشن. پس خیلی گذراست؛ روزگارِ بچگی رو می‌گم. امروز ده سالته، تو برف می‌دویی می‌آی منو ببینی، و حاضری با من تو خیابون اسپرینگ سُر بخوری؛ فردا بیست‌ساله می‌شی و پسرا می‌آن تو اتاق نشیمن منتظر می‌شن تا حاضر شی و با هم برین بیرون. یه‌هو می‌بینی باید به دربونا انعام بدی، فکرِ گرونی و ارزونیِ لباسات باشی و با دوستات واسه ناهار قرار بذاری و همه‌ش فکر کنی چرا یه مردِ درست و حسابی واسه‌ت پیدا نمی‌شه. همیشه همین‌جور بوده. ولی مَتی حرفِ من -اگه حرفی داشته باشم- اینه که سعی کن مطابقِ تواناییا و آرزوهات زندگی کنی. اگه به مردم قولی می‌دی کاری کن بفهمن از تهِ دل داری قول می‌دی. اگه تو کالج با یه دخترِ خنگ هم‌اتاق شدی، سعی کن کاری کنی بیشتر بفهمه. اگه بیرونِ سینما واسّادی و یه پیرزن میاد بهت آدامس بفروشه، اگه یه دلاری داری همه‌شو بهش بده -ولی فقط یه طوری این‌کارو بکن که بهش برنخوره. درستش اینه، بچه‌جون. خیلی چیزا می‌تونم بهت بگم بگم مَت، ولی نمی‌دونم حرفام درسته یا نه. تو خیلی کوچولویی، ولی حرفمو می‌فهمی. بزرگ که بشی دخترِ باهوشی می‌شی. اگه دختر باهوش و باحالی نشی می‌خوام اصلا بزرگ نشی. تو باید عالی باشی، مَت.”
    جی. دی. سلینجر

  • #19
    Khaled Hosseini
    “گفت:خیلی میترسم
    گفتم:چرا؟
    گفت:چون از ته دل خوشحالم...
    این جور خوشحالی ترسناک است...
    پرسیدم آخر چرا؟!!
    و او جواب داد وقتی آدم این جور خوشحال باشد سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!”
    Khaled Hosseini, The Kite Runner

  • #20
    Richard Bach
    “چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرنده ای را متقاعد کنی، آزاد است؟”
    Richard Bach, Jonathan Livingston Seagull

  • #21
    سعید بیابانکی
    “شب عاشوراست
    چراغ های شهر را خاموش کنید
    بگذارید
    آن ها که می خواهند کنار دریا بروند
    بروند”
    سعید بیابانکی, نامه‌های کوفی

  • #22
    نادر ابراهیمی
    “دختر سياسى، بهتر از پسر سياسى است. مردان، انگار كه براى حضور در معركه ى سياست به دنيا مى آيند؛ اما زنان، بر اين ميدان منّت مى گذارند كه پا در آن مى نهند. هر جا زنى به خاطر عدالت مى جنگد، آن جا عطرى پيچيده است شيرين و شورانگيز و بهشتى.”
    نادر ابراهیمی, واقعیتهای پرخون

  • #23
    نادر ابراهیمی
    “از عشق سخن بايد گفت؛ هميشه از عشق سخن بايد گفت...”
    نادر ابراهیمی
    tags: love

  • #24
    میلاد عرفان‌پور
    “بی تاب، نشسته تا تماشای شما
    یک شاخه ی گل گذاشته جای شما
    این مسئله را چگونه حل باید کرد؟
    مردی به توان عشق منهای شما...”
    میلاد عرفان‌پور, پاييز بهاري است كه عاشق شده است

  • #25
    محمدرضا شفیعی کدکنی
    “آخرین برگ سفرنامه باران این است،
    که زمین چرکین است...”
    محمدرضا شفیعی کدکنی

  • #26
    گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
    “اگر فکر آدم درست بشه، رفتارش هم درست میشه.”
    گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی, شاهرخ، حر انقلاب اسلامی

  • #27
    میلاد عرفان‌پور
    “یک،دو،سه،چهار را شمردم تک تک
    اهسته به دنبال تو رفتم با شک
    وقتی که بزرگتر شدم فهمیدم
    تمرین جدایی است قایم باشک”
    میلاد عرفان‌پور

  • #28
    Hermann Hesse
    “بیش از یک قرن اروپا کاری جز ساختن ماشین نکرد. اکنون، مقدار دقیق باروتی که برای کشتن آدمی لازم است را می داند، اما نمی داند چطور یک ساعت خوشبخت باشد.”
    Hermann Hesse, Demian: Die Geschichte von Emil Sinclairs Jugend

  • #29
    J.D. Salinger
    “آدم هاي خوشگل يا آدمهايي که خيال مي کنند خيلي زرنگند هميشه از آدم تقاضاي لطف بزرگي دارند. آنها چون براي خودشان مي ميرند خيال مي کنند ديگران هم برايشان مي
    ميرند. خيلي بامزه است”
    J.D.Salinger

  • #30
    فاضل نظری
    “چشم انتظار حادثه ای ناگهان نباش
    با مرگ زندگی و کن و با زندگی بمیر”
    فاضل نظری, ضد



Rss
« previous 1 3 4