75,976 books
—
282,043 voters
to-read
(941)
currently-reading (7)
read (417)
fiction (112)
non-fiction (112)
novel (109)
literature (107)
short-stories (97)
classic (58)
audio-book (35)
currently-reading (7)
read (417)
fiction (112)
non-fiction (112)
novel (109)
literature (107)
short-stories (97)
classic (58)
audio-book (35)
favorites
(34)
poetry (32)
letters (30)
mystery (22)
autobiography (21)
travel (21)
astronomy (16)
books-about-books (16)
science (14)
history (12)
poetry (32)
letters (30)
mystery (22)
autobiography (21)
travel (21)
astronomy (16)
books-about-books (16)
science (14)
history (12)
progress:
(page 16 of 108)
"گفتم انشاالله تمام میشود و از این «امید» وحشت کردم. چه آرزوی هولناکی در حق دوستی معصوم. آخر این ناخوشی فقط با مرگ تمام میشد. آدم به دنبال دروغ تا به کجاها کشیده میشود. خیال میکنم خودش هم میدانست که رفتنی است. چطور میشد نداند.
در چنین حالهایی آدم نمیخواهد قبول کند و قدرت نخواستن به حدی است که امر دانستنی، دیده نمیشود، فراموش و بدل به نادانسته میشود. انگار که نیست.
این صفحه را دوباره بخوانم" — Mar 03, 2021 04:46AM
"گفتم انشاالله تمام میشود و از این «امید» وحشت کردم. چه آرزوی هولناکی در حق دوستی معصوم. آخر این ناخوشی فقط با مرگ تمام میشد. آدم به دنبال دروغ تا به کجاها کشیده میشود. خیال میکنم خودش هم میدانست که رفتنی است. چطور میشد نداند.
در چنین حالهایی آدم نمیخواهد قبول کند و قدرت نخواستن به حدی است که امر دانستنی، دیده نمیشود، فراموش و بدل به نادانسته میشود. انگار که نیست.
این صفحه را دوباره بخوانم" — Mar 03, 2021 04:46AM
“We have an unknown distance yet to run, an unknown river to explore.”
―
―
“...دنگ...، دنگ
.لحظه ها مي گذرد
.آنچه بگذشت، نمي آيد باز
قصه اي هست كه هرگز ديگر
.نتواند شد آغاز
مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ
.بر لب سر زمان ماسيده است
تند برمي خيزم
تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز
،رنگ لذت دارد، آويزم
:آنچه مي ماند از اين جهد به جاي
،خنده لحظه پنهان شده از چشمانم
:و آنچه بر پيكر او مي ماند
...نقش انگشتانم”
―
.لحظه ها مي گذرد
.آنچه بگذشت، نمي آيد باز
قصه اي هست كه هرگز ديگر
.نتواند شد آغاز
مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ
.بر لب سر زمان ماسيده است
تند برمي خيزم
تا به ديوار همين لحظه كه در آن همه چيز
،رنگ لذت دارد، آويزم
:آنچه مي ماند از اين جهد به جاي
،خنده لحظه پنهان شده از چشمانم
:و آنچه بر پيكر او مي ماند
...نقش انگشتانم”
―
“تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی”
―
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی”
―
“آلبرکامو از آن دسته افرادی است که در طول تاریخ به تمام معنا دوست داشتنی است. یکی از کسانی که به جد درباره ارزش زندگی در طول تاریخ کار کرده، آلبرکامو بوده است. کامو معتقد بود که اگر فلسفه تمام سوالات مرتبط با زندگی را پاسخ دهد، اما در مقابل این سوال مهم که "چرا نباید خودکشی کرد" جوابی نداشته باشد، رسالت خود را به انجام نرسانده است. کامو در جایی می گوید: "من ناامید نیستم، ولی از امید محروم ام." به نظر من این سخن کامو نکته بسیار ظریفی دارد. کامو می گوید امید را مانند علم قلمداد نکنید. علم در دانشگاه هست و شخصی می رود و آن را می آموزد و در مقابل دیگری این حق انتخاب را دارد که تحصیل علم را انتخاب نکند. اما گمان نکنید که امید در جایی هست و کسانی خواسته اند و برایشان حاصل شده و کسانی نخواسته و نگرفته اند. آنهایی که ناامیدند به دستشان نیامده، نه اینکه آمده باشد و رد کرده باشند. من بارها گفته ام ما نباید کسانی را که خودکشی کرده اند محکوم کنیم. خودکشی البته از لحاظ دینی گناه محسوب می شود، اما شما توجه کنید به اینکه کسی که خودکشی می کند یعنی دیگر امیدی به زندگی ندارد. نگویید باید می رفت و امید پیدا می کرد.امید پیدا شدنی نیست، خریدنی نیست”
―
―
“...زمینی سرسبز و حاصل خیز که بیش از صد درخت زیتون در آن ریشه دوانده بود.
بابا همیشه می گفت:"این درخت ها مقدس اند. این ها بخشی از میراثِ ما هستند که در قرآن آمده است. حضرت مریم مادر گران قدر حضرت مسیح وقتی که درد زایمان بر او چیره شد به درخت زیتون پناه برد."
من تصحیح کردم:"درخت خرما بوده بابا."
...
"اوه...!باشه،چه فرقی می کند؟ حالا خرما یا زیتون، ریشه های درخت های این سرزمین همگی مقدس اند.”
― Where the Streets Had a Name
بابا همیشه می گفت:"این درخت ها مقدس اند. این ها بخشی از میراثِ ما هستند که در قرآن آمده است. حضرت مریم مادر گران قدر حضرت مسیح وقتی که درد زایمان بر او چیره شد به درخت زیتون پناه برد."
من تصحیح کردم:"درخت خرما بوده بابا."
...
"اوه...!باشه،چه فرقی می کند؟ حالا خرما یا زیتون، ریشه های درخت های این سرزمین همگی مقدس اند.”
― Where the Streets Had a Name
Goodreads Librarians Group
— 302394 members
— last activity 0 minutes ago
Goodreads Librarians are volunteers who help ensure the accuracy of information about books and authors in the Goodreads' catalog. The Goodreads Libra ...more
کتابداران پارسی زبان
— 365 members
— last activity Dec 04, 2025 01:38PM
This is a group for GoodRead Librarians from Iran. این گروه، گروهی است برای اعضای ایرانی سایت که دارای وضعیت "کتابدار" هستند. با توجه به اینکه در حال ...more
بهترین کتابی که خواندم
— 4754 members
— last activity Aug 21, 2025 02:59AM
این گروه برای معرفی بهترین کتاب های خوانده شده توسط دوستان عزیزه تا به این ترتیب در لذتی که از مطالعه این کتابها بردیم با هم شریک بشیم
چاپ ممنوع / PROHIBITED TO PUBLISH
— 736 members
— last activity Oct 27, 2017 12:41AM
این گروه به کتاب ها و نوشته هایی اختصاص دارد که اجازه چاپ و انتشار ندارند و یا به علت محتوا فرصت انتشار نیافته اند اقتضای جان چو ای دل آگهی ست / هر که ...more
Elham’s 2024 Year in Books
Take a look at Elham’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Adult Fiction, Art, Biography, Classics, Comics, Contemporary, Fantasy, Fiction, Graphic novels, Historical fiction, History, Horror, Memoir, Mystery, Non-fiction, Philosophy, Poetry, Psychology, Religion, Romance, Science, Science fiction, Self help, Suspense, Spirituality, Thriller, Travel, and Young-adult
Polls voted on by Elham
Lists liked by Elham


































































