Status Updates From نامههای زندان
نامههای زندان by
Status Updates Showing 1-28 of 28
Mastane
is 80% done
«توجه خود و هموطنانم را به تلاش جمعیمان جهت ارتقای خرد جمعی فراتر از افراد و اشخاص جلب میکنم»
— Oct 01, 2023 01:34AM
Add a comment
Reza
is on page 39 of 426
توی این چند نامهای که خواندم سعیشون برای "شکرگذاری" و "مهرگستری" به چشم میآمد.
— May 30, 2023 11:03PM
Add a comment
Reza
is on page 39 of 426
تازه شروع کردم؛ چندتایی نامه به بچهها و همسرش. تا اینجا که تو هر نامه یک بهانهای برای شکرگذاری پیدا میکنه خانم ستوده.
— May 30, 2023 10:56PM
Add a comment
Behzad
is on page 160 of 426
نامۀ مادر زندانی به کودک پنج ساله اش:
امروز جمعه است و من خیلی دلم برایت تنگ شده. نشستم نامه بنویسم تا بگویم خیلی دوستت دارم. راستی روز ملاقات چرا در تلفن فوت می کنی؟ شیر هم که میشوی من خیلی میترسم. عکست را اینجا به دیوار زده ام تا هروقت دلم تنگ میشود عکست را ببینم. اما من دلم میخواهد خودت را ببینم.
— Feb 09, 2023 10:56AM
Add a comment
امروز جمعه است و من خیلی دلم برایت تنگ شده. نشستم نامه بنویسم تا بگویم خیلی دوستت دارم. راستی روز ملاقات چرا در تلفن فوت می کنی؟ شیر هم که میشوی من خیلی میترسم. عکست را اینجا به دیوار زده ام تا هروقت دلم تنگ میشود عکست را ببینم. اما من دلم میخواهد خودت را ببینم.
Behzad
is on page 120 of 426
«بزرگترین دغدغۀ هر مادر زندانی آن است که آیا بچه اش او را از خاطر می برد یا نه؟»
— Jan 26, 2023 09:38AM
Add a comment
Behzad
is on page 65 of 426
هر سختی ای تمام میشود الا احساس ظلم. به همین خاطر سختی زندان برایم به مراتب قابل تحمل تر از آرای ظالمانه ای است که در دادگاه انقلاب علیه موکلانم صادر میشد.
— Jan 15, 2023 08:58AM
Add a comment
Ghazaal B.
is on page 176 of 426
«دیگر برای آزادی تلاش نمیکنم. چون آنچه دستگیرم شده است آن است که بیرون، زندانی بزرگتر از داخل زندان است و سایهی ماموران اطلاعات، که مدام بالای سر زندانیِ آزادشده است، زندگی را سخت میکند. اما اینجا، ما زنانی قدرتمندیم.»
— Jan 13, 2023 06:13PM
Add a comment
Behzad
is on page 15 of 426
یکبار وقتی به نمایشگاه نقاشی محمد نوریزاد رفته بودم، وجود یک پرتره ی محو در نمایشگاهش نظرم را جلب کرد. وقتی از او درباره ی این پرتره پرسیدم، گفت این کار را در زندان کشیده ام. آنجا آدم فکر میکند چگونه دارد محو میشود. با حیرت به آن نگاه کردم، من این احساس را خوب میشناختم. پس انگیزه ی دیگرم در این نامه نوشتن ها، فراموش نشدن بود.
— Jan 11, 2023 11:18PM
Add a comment
Ghazaal B.
is on page 54 of 426
آرومآروم پیش میرم و اجازه میدم که بخشی از دنیام بشه.
با هر نامه، نسرین ستوده رو هزاربار بیشتر از قبل دوست دارم.
— Jan 11, 2023 12:46AM
Add a comment
با هر نامه، نسرین ستوده رو هزاربار بیشتر از قبل دوست دارم.
Arman
is on page 40 of 426
هیچ کس نمی تواند به آنها اطمینان بدهد که آزادی حتما و به زودی از راه می رسد. پس بهای آزادی، شک و تردید است.
اما بگذار بگويم که در مسیر طولانی عدالت و آزادی، هر جای آن که قرار گرفته باشم، چه فاصله زیادی با آزادی و عدالت بیرونی داشته باشم و چه نداشته باشم، این را می دانم که در مسیر آزادی و عدالت قرار دارم. همین مرا بس.
(از صفحه 27)
نامه نسرین ستوده به شوهرش، رضا خندان
— Jan 10, 2023 02:57PM
4 comments
اما بگذار بگويم که در مسیر طولانی عدالت و آزادی، هر جای آن که قرار گرفته باشم، چه فاصله زیادی با آزادی و عدالت بیرونی داشته باشم و چه نداشته باشم، این را می دانم که در مسیر آزادی و عدالت قرار دارم. همین مرا بس.
(از صفحه 27)
نامه نسرین ستوده به شوهرش، رضا خندان
Ghazaal B.
is on page 34 of 426
« … غالبا میگویند اگر بدانیم آزادی با این روش به دست میآید، حتما زندان را تحمل میکنیم. اما هیچکس نمیتواند به آنها اطمینان دهد که آزادی حتما و به زودی از راه میرسد. پس بهای آزادی، بیش از زندان، شک و تردید است.»
— Jan 09, 2023 02:26PM
Add a comment
Arman
is on page 24 of 426
هر چه از خانم ستوده می خونم و ميشنوم، بر احترامم نسبت به ایشون افزوده میشه.
در همین دو نامه اول، دو تا چیز توجه ام رو جلب کرد:
یکی نگرانی زيادش از بابت اینکه نکنه فعالیت های مدنيش، ناقص حقوق فرزندانش باشه.
و دوم، اینکه نکنه فضای زندان و برخورد زندانبان ها، اونو تهی از "مهر" نسبت به اطرافیانش و دیگر انسان ها بکنه.
— Jan 09, 2023 01:48AM
Add a comment
در همین دو نامه اول، دو تا چیز توجه ام رو جلب کرد:
یکی نگرانی زيادش از بابت اینکه نکنه فعالیت های مدنيش، ناقص حقوق فرزندانش باشه.
و دوم، اینکه نکنه فضای زندان و برخورد زندانبان ها، اونو تهی از "مهر" نسبت به اطرافیانش و دیگر انسان ها بکنه.
Ghazaal B.
is on page 9 of 426
«من میترسیدم از مهر تهی شوم و این یکی از دغدغههایی بود که باعث میشد مدام به نیما، مهراوه، رضا و حتی دوستانم نامه بنویسم.»
— Jan 07, 2023 04:31PM
Add a comment






