“شکایت نامه ای به خدا
پس از خفه کردنِ حلبچه
شکایتی بلند...
برای خدا نوشتم
قبل از هر کس برای درختی خواندمش
درخت گریست
زیر درخت کبوترِ نامه بری گفت:
شکایتت را که به خدا میرساند؟
اگر میخواهی من ببرم
من به عرش خدا نمیرسم
دیر وقت شد
فرشته ی سیاه پوش شعرم
گفت: اصلا ناراحت نباش
من میبرمش، تا بالاها
تا اوج
اما قول نمیدهم
خدا خودش نامه را از دستم بگیرد
و خودت می دانی که خدای بزرگ کِی آن را می بیند
گفتم ممنونم. تو پرواز کن.
فرشته الهام پرواز کرد و
شکایتنامه را با خود برد
فردایش که بازگشت
منشی درجه 4 دفتر خدا
کسی به اسم عبید! در زیر همان شکایت
به عربی برایم نوشته بود:
احمق!!!!
ترجمه اش کن به عربی، اینجا کسی کُردی نمیداند و
به دست خدا نمیرساند...”
―
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
11 likes
All Members Who Liked This Quote
Browse By Tag
- love (101784)
- life (79790)
- inspirational (76199)
- humor (44484)
- philosophy (31149)
- inspirational-quotes (29018)
- god (26979)
- truth (24820)
- wisdom (24766)
- romance (24454)
- poetry (23414)
- life-lessons (22740)
- quotes (21216)
- death (20618)
- happiness (19110)
- hope (18643)
- faith (18509)
- travel (18058)
- inspiration (17464)
- spirituality (15802)
- relationships (15735)
- life-quotes (15658)
- motivational (15446)
- religion (15434)
- love-quotes (15430)
- writing (14978)
- success (14221)
- motivation (13345)
- time (12905)
- motivational-quotes (12657)











