Status Updates From Listopadový uragán
Listopadový uragán by
Status Updates Showing 1-30 of 34
Ebi
is on page 162 of 208
آنگاه تراموایی گذشت با چند آدم به دار آویختهشده که از دستهایشان آویزاناند.
— Sep 28, 2019 10:21AM
Add a comment
Hanieh Habibi
is on page 92 of 208
هیچکس از نور چراغهای گاز در اعجاب نبود. هیچکس به خاطرش نمیرسید که دنبال آقای رامبو سک راه بیفتد و این بیاعتنایی آدمها برای من غریبترین چیزها بود.
— Jun 17, 2018 12:45PM
Add a comment
Nahid
is on page 163 of 208
غریب است که در تمام مراسم جشنهای بزرگ،این جانوران هستند که باید قربانی بدهند:در کریسمس ماهی، در عید پاک گوساله و بره. به یاد مراسم خوک کشی در خانه میافتم که یک بار به اشتباه گردن حیوان را سوراخ کردم و او گریخت و خود را به داخل چاله کود و فضولات انداخت. ترجیح داد در ادرار خفه شود تا باز به سراغ قصاب کارد به دست بازگردد.
— Aug 30, 2017 10:52AM
Add a comment
Nahid
is on page 90 of 208
سرنبش گذرگاه تیرچراغی بود که به هر دوسو نور میداد عابران شبانه زیر دوش روشنایی سبز آبی درگذر بودند ولی هیچ کس به فکرش نمی رسید که بایستد و دستش را زیرتور به جلو دراز کند،مثل روزهای ابری که آدم در لحظه خروج از خانه دست به جلو دراز میکند که ببیند باران می آید یانه. هیچ کس از نور چراغهای گاز در اعجاب نبود ، هیچ کی به خاطرش نمی رسید که دنبال آقای رامبوسک راه بیفتد. این بی اعتنایی آدمها برای من غریب ترین چیزها بود.
— Feb 18, 2017 08:39AM
Add a comment
Pooya Kiani
is on page 180 of 208
ولی من به گاز اشکآور نیاز نداشتم، من بیصدا و در دلم اشک میریختم.
— May 25, 2016 02:58AM
Add a comment











