Status Updates From پنج فیلمنامه: کو...
پنج فیلمنامه: کودکی ایوان، سولاریس، استاکر، نوستالگیا، ایثار by
Status Updates Showing 1-30 of 35
Nafiseh
is on page 140 of 447
برتن:دانش تنها زماني مي تواند واقعي باشد كه پايه اش بر اخلاقيات باشد.
كريس از پله ها بالا ميرود.
كريس:اين انسان است كه علم رااخلاقي يا غير اخلاقي ميكند،هيروشيما را بياد بياور…..
— Aug 07, 2025 07:15AM
Add a comment
كريس از پله ها بالا ميرود.
كريس:اين انسان است كه علم رااخلاقي يا غير اخلاقي ميكند،هيروشيما را بياد بياور…..
Ali Ahmadi
is on page 393 of 447
داشت یک نفر را با زحمت از توی یک استخر عمیق و بزرگ پر از کثافت میکشید بیرون و خودش هم تقریبن خفه میشد. اما جانش را بهخطر انداخت و یارو را کشید بیرون. خلاصه آمدند بیرون و نفس زنان نشستند. هر دو خسته شده بودند. بلاخره آنکه بیرون کشیده شده بود با نگاهی مسخره میپرسد برای چی این کار را کردی؟ آن یکی حیران میگوید یعنی چی چرا؟ خب من نجاتت دادم. نجاتیافته دلخور جواب میدهد احمق جان، آنجا خانه من من است.
از «نوستالگیا»
— May 23, 2024 08:59AM
Add a comment
از «نوستالگیا»
Ali Ahmadi
is on page 322 of 447
فقط که شما نیستید. نه، همهی ما منتظر چیزی هستیم. مثلا خود من. تمام زندگیام را در انتظار گذراندهام. همیشه احساس کسی را داشتهام که در ایستگاه انتظار میکشد. راستش هنوز هم همین احساس را دارم! و همیشه فکر میکردم آنچه اتفاق میافتد زندگی واقعی نیست، بلکه انتظار زندگیست. انتظار چیزی واقعی و پراهمیت! شما احساس مشابهی نداشتهاید؟ کموبیش به دلایلی فکر میکنم که همه همین احساس را دارند.
از فیلمنامهی ایثار
— May 22, 2024 05:57AM
Add a comment
از فیلمنامهی ایثار
Ali Ahmadi
is on page 265 of 447
هنگامی که آدمی زاده میشود، لطیف است و سازگار
و هنگامی که میمیرد، محکم و سخت.
هنگامی که درخت میروید، لطیف است و سازگار
اما هنگامی که خشک و سخت شد، میمیرد.
سختی و قدرت یاران مرگاند
و نرمی و لطافت تجسم زندگی،
که آنچه سخت شد، پیروز نخواهد بود.
لائوتسه – تائوت چینگ (از فیلمنامهی استاکر)
— May 18, 2024 02:52PM
Add a comment
و هنگامی که میمیرد، محکم و سخت.
هنگامی که درخت میروید، لطیف است و سازگار
اما هنگامی که خشک و سخت شد، میمیرد.
سختی و قدرت یاران مرگاند
و نرمی و لطافت تجسم زندگی،
که آنچه سخت شد، پیروز نخواهد بود.
لائوتسه – تائوت چینگ (از فیلمنامهی استاکر)
Ali Ahmadi
is on page 193 of 447
– وقت کسی خوشبخت است به ندرت درگیر معنای زندگی و مضمونهای ازلی و ابدی دیگر میشود. جای آنها در آخر عمر است.
– اما وقتی این آخر سر برسد راهی برای دانستن نداریم. پس فقط با سرعت به سمتش میرویم.
– خب عجله نکن، خوشبختترین آدمها کسانی هستند که هیچ وقت با این سوالهای لعنتی خودشان را آزار نمیدهند.
– فکر کردن دربارهاش دانستن روز مرگت است. ندانستنش عملا فناناپذیرمان میکند.
از فیلمنامه سولاریس
— May 08, 2024 03:48AM
Add a comment
– اما وقتی این آخر سر برسد راهی برای دانستن نداریم. پس فقط با سرعت به سمتش میرویم.
– خب عجله نکن، خوشبختترین آدمها کسانی هستند که هیچ وقت با این سوالهای لعنتی خودشان را آزار نمیدهند.
– فکر کردن دربارهاش دانستن روز مرگت است. ندانستنش عملا فناناپذیرمان میکند.
از فیلمنامه سولاریس
Ali Ahmadi
is on page 109 of 447
فیلمنامهی اول: کودکی ایوان
ضعیفترین کار بلند تارکوفسکی (؟) که باز هم کار خیلی خوبیه.
— Apr 17, 2024 11:25AM
2 comments
ضعیفترین کار بلند تارکوفسکی (؟) که باز هم کار خیلی خوبیه.
Nova
is on page 400 of 447
ترجمهی ایثار یجور ناجوری بود: دیالوگای بیسروته و نامربوط، صحنههای منقطع و نصفه نیمه.
با توجه به اینکه فیلمنامههای ادبی چاپ شدهی این کتاب تفاوتهای اساسی با محصول نهایی داشتن، امیدوارم که این ایراد از متن مبدا نبوده باشه.
— Dec 24, 2022 09:46AM
1 comment
با توجه به اینکه فیلمنامههای ادبی چاپ شدهی این کتاب تفاوتهای اساسی با محصول نهایی داشتن، امیدوارم که این ایراد از متن مبدا نبوده باشه.
Nova
is on page 400 of 447
ترجمهی ایثار یجور ناجوری بود: دیالوگای بیسروته و نامربوط، صحنههای منقطع و نصفه نیمه.
با توجه به اینکه فیلمنامههای ادبی چاپ شدهی این کتاب تفاوتهای اساسی با محصول نهایی داشتن، امیدوارم که این ایراد از متن مبدا نبوده باشه.
— Dec 24, 2022 09:46AM
Add a comment
با توجه به اینکه فیلمنامههای ادبی چاپ شدهی این کتاب تفاوتهای اساسی با محصول نهایی داشتن، امیدوارم که این ایراد از متن مبدا نبوده باشه.
Mohammad Hanifeh
is on page 392 of 447
[تا انتهای فیلمنامۀ ایثار که بهنوعی وصیتنامۀ تارکوفسکیست؛ در روزِ درگذشتش]
— Dec 30, 2020 09:38AM
Add a comment
نمیداند چند بار باید به این شاخه آب بدهد، اما اطمینان دارد که نمیگذارد روزی بگذرد، بی آنکه دلوی آب را تا اینجا بالا آورده باشد، تا آنوقت که درخت، غرقِ شکوفه شود. چرا که پدرش به او گفته که چنین خواهد شد.
Mohammad Hanifeh
is on page 318 of 447
[تا انتهای فیلمنامۀ نوستالژیا]
خدا را سپاس میگوییم بهخاطر وجودِ آنها که خود را پیشِ روی جمعیتِ مردمِ ساکت و بیدرد، به آتش میکشند.
- از خاطرات روزانۀ تارکوفسکی
این فیلمنامه، نسخۀ نهایی نیست و تغییرات زیادی روش اعمالشده که به نظرم همهشون هم تغییرات مثبتی بودهن. چه رؤیاهایی که به فیلم اضافه شدهن و چه دیالوگهایی که از فیلم کم شدهن و جای خودشون رو به اشارههایی دادهن که به مقصود فیلم خیلی نزدیکتر هستن.
— Apr 05, 2020 01:21AM
Add a comment
خدا را سپاس میگوییم بهخاطر وجودِ آنها که خود را پیشِ روی جمعیتِ مردمِ ساکت و بیدرد، به آتش میکشند.
- از خاطرات روزانۀ تارکوفسکی
این فیلمنامه، نسخۀ نهایی نیست و تغییرات زیادی روش اعمالشده که به نظرم همهشون هم تغییرات مثبتی بودهن. چه رؤیاهایی که به فیلم اضافه شدهن و چه دیالوگهایی که از فیلم کم شدهن و جای خودشون رو به اشارههایی دادهن که به مقصود فیلم خیلی نزدیکتر هستن.
Mohammad Hanifeh
is on page 262 of 447
(تا انتهای فیلمنامۀ استاکر)
چند سالی میشه که استاکر محبوبترین فیلممه. نه فقط از بین کارهای تارکوفسکی؛ کلاً!
اما این فیلمنامه، کامل نیست و خیلی کمتر از خودِ فیلمه؛ هم دیالوگها و هم بسیاری از توصیفهای صحنه، تو کتاب نیومدهن. با این حال، از خوندن فیلمنامه و تماشای مجدد فیلم لذت بردم.
— Jan 28, 2020 03:36AM
Add a comment
چه بود؟ یک سنگ آسمانی یا ملاقاتی از دنیایی دیگر؟ هرچه بود، در سرزمین کوچک ما رخ داد؛ معجزۀ معجزهها: منطقه.
چند سالی میشه که استاکر محبوبترین فیلممه. نه فقط از بین کارهای تارکوفسکی؛ کلاً!
اما این فیلمنامه، کامل نیست و خیلی کمتر از خودِ فیلمه؛ هم دیالوگها و هم بسیاری از توصیفهای صحنه، تو کتاب نیومدهن. با این حال، از خوندن فیلمنامه و تماشای مجدد فیلم لذت بردم.
Mohammad Hanifeh
is on page 194 of 447
(تا انتهای فیلمنامۀ سولاریس)
همیشه نادیده خیال میکردی که سولاریس رو از بقیۀ فیلمهای تارکوفسکی کمتر دوست خواهم داشت. بعد از تماشای فیلم هم تو همین کتاب خوندم که خودِ کارگردان هم این فیلم رو کمتر از بقیۀ آثارش دوست داره. اما من دوستش داشتم و دیدنش برام جذاب بود... تا چند روز بعد از تماشا هم درگیرش بودم.
— Nov 25, 2019 07:09AM
Add a comment
همیشه نادیده خیال میکردی که سولاریس رو از بقیۀ فیلمهای تارکوفسکی کمتر دوست خواهم داشت. بعد از تماشای فیلم هم تو همین کتاب خوندم که خودِ کارگردان هم این فیلم رو کمتر از بقیۀ آثارش دوست داره. اما من دوستش داشتم و دیدنش برام جذاب بود... تا چند روز بعد از تماشا هم درگیرش بودم.
Mohammad Hanifeh
is on page 110 of 447
[تا انتهای فیلمنامۀ کودکی ایوان]
کاش کتاب این فیلمنامه جداگونه چاپ شده بود و میشد براش ریویو نوشت.
خوندن فیلمنامههای تارکوفسکی، لذتی چند برابر داره برای آدم. چون از لحن و نثر شاعرانهای استفاده کرده که تو هیچ فیلمنامۀ دیگهای پیدا نمیشه.
سالها پیش، فیلم کودکیِ ایوان رو دیده بودم و بعد از خوندن کتاب، دوباره دیدمش. ولی اینبار خیلی بیشتر باهاش کِیف کردم.
— Sep 07, 2019 07:23AM
Add a comment
کاش کتاب این فیلمنامه جداگونه چاپ شده بود و میشد براش ریویو نوشت.
خوندن فیلمنامههای تارکوفسکی، لذتی چند برابر داره برای آدم. چون از لحن و نثر شاعرانهای استفاده کرده که تو هیچ فیلمنامۀ دیگهای پیدا نمیشه.
سالها پیش، فیلم کودکیِ ایوان رو دیده بودم و بعد از خوندن کتاب، دوباره دیدمش. ولی اینبار خیلی بیشتر باهاش کِیف کردم.










