(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“می گویند
از طلوعِ روشنِ فردا بگو
از ترانه ی نور بر زمین
از طعمِ سیبی درآغوشِ ابرها
از رنگین صدایی خفته در دریاها

نمی دانند اما
غروبی سرخ،
به غارت برده است
آسمانم را

نمی دانند اما
سکوتی سیاه،
در آغوش گرفته است
زمینِ سردم را

نمی دانند اما
سیبِ بهشتم
گم گشته است
در انبوهِ پرآشوبِ گندم ها

نمی دانند اما
ارمغانِ تو برایم
از سرزمین رنگ ها
سپید بوده و بس

بیـا
تا بدانند
این مردمی که
...مرا دیوانه پنداشته اند”

عدنان کامرانی
Read more quotes from عدنان کامرانی


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!



Browse By Tag